اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عهد عشق نیکوان بدرود باد
وصل و هجران هر دوان بدرود باد
هوش مصنوعی: با آرزوی خوب برای عشق، خداحافظی میکنم. همچنین، به جدایی و وصال نیز خداحافظی میگویم.
بر بساط ناز و در میدان کام
صلح و جنگ نیکوان بدرود باد
هوش مصنوعی: بر لحاف ناز و در میدان لذت و نبرد، خداحافظی نیکو با دوستان.
سبزهای کان بود دام آهوان
بر سر سرو جوان بدرود باد
هوش مصنوعی: سبزهای که در باغ بر فراز درخت سرو جوان قرار داشت، اکنون با باد وداع میکند و میخواهد برود.
چون گوزنان هوی از جان برکشم
کان شکار آهوان بدرود باد
هوش مصنوعی: زمانی که من از این زندگی جدا شوم، به یاد آهوهایی که در صحنه شکار هستند، یاد میکنم و با آنها خداحافظی میکنم.
نعل در آتش نهادندی مرا
آن نهاد جاودان بدرود باد
هوش مصنوعی: مرا در آتش قرار دادند و آن وضعیت بیپایان را برایم رقم زدند، خداحافظی با آن.
صف صف از مرغان نشاندن جفت جفت
همبر طاق ابروان بدرود باد
هوش مصنوعی: پرندگان به صورت دستهدسته و جفتجفت کنار هم نشستهاند و بر روی طاق ابروان به آرامی farewell میگویند.
شاهدان بزم را گیسوی چنگ
بستن اندر گیسوان بدرود باد
هوش مصنوعی: شاهدان در مهمانی، موهایشان را در هم بافته و به زیبایی آراستهاند. خداحافظی با موهای زیبای آنها.
گرد ترکستان عارض صف زده
آن سپاه هندوان بدرود باد
هوش مصنوعی: دور ترکستان، چهره زیبا و دلربای سپاه هندوان را که صف کشیدهاند، به یاد میآورم و برایشان آرزوی وداع میکنم.
پادشاه تازه و تر و جوان
همچو شاخ ارغوان بدرود باد
هوش مصنوعی: پادشاهی که در حال حاضر جوان و شاداب است، مانند شاخهای از درخت ارغوان، خدانگهدار!
تا توانی خون گری خاقانیا
کان جوانی و آن توان بدرود باد
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی گریه کن و ناراحت باش، زیرا جوانی تو در حال گذر است و آن توانایی جوانی نیز آخرین وداعش را میگوید.
ای جمال الدین چو اسپهبد نماند
حصن شنذانوار جوان بدرود باد
هوش مصنوعی: ای جمال الدین، مانند یک فرمانده، دیگر نماندهای که در دژ حصن شنذان قرار بگیری. جوانیات را با خداحافظی بدرود میکنم.
حاشیه ها
1398/02/30 11:04
دکتر امین لو
ای جمال الدین چو اسپهبد نماند
حصن شنذانوار جوان بدرود باد
مصرع دوم اشکال تایپ دارد و بدین صورت باید اصلاح شود.
حصن شنذان و ارجوان بدرود باد.
1 - حصن به معنی قلعه و بارو است. 2 - شنذوان : (اِسم خاص ) ناحیتی است پیوسته به بلاد خزران : 3 - ارجوان : . (اِسم خاص ) موضعی است از بلوک استاره از اعمال گیلان (منطقه ای در آستارا) نقل از لغتنامه دهخدا
این بیت نشان می دهد کیالواشیر که این قصیده در مرثیه او سروده شده فرمانده سپاه دو ایالت فوق بود. فحوای قصیده مبین آن است که وی در جوانی فوت نموده و خاقانی این قصیده را در سوک او و به عنوان تسلیت به پدر متوفی حوان سروده است.
⟨ نعل در آتش نهادن:
1. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائمخوانان و افسونگران انجام میدادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام او را بر نعل اسب مینوشتند و در آتش میانداختند و افسون میخواندند و معتقد بودند که آن شخص در هرکجا که باشد بیقرار میشود و فوراً حرکت میکند.
در متن پیشنهادی فوق غرائم اشتباه تایپی است و عزایم یعنی افسون و جادو درست است. ضمنا معنی نعل در آتش انداختن را از فرهنگ عمید نقل کردم.