گنجور

شمارهٔ ۳۶ - قصیده

تا دل من دل به قناعت نهاد
ملک جهان را به جهان بازداد
دفتر آز از بر من برگرفت
مصحف عزلت عوض آن نهاد
خسرو خرسندی من در ربود
تاج کیانی ز سر کیقباد
نیز فریبم ندهد طمع و جمع
نیز حجابم نشود بود و باد
تا چه کند مرد خردمند، آز
تا چه کند باشهٔ چالاک، باد
این همه هست و سبکی عمر من
رفت و مرا تجربه‌ها اوفتاد
کافرم ار ز آدمیان دیده‌ام
هیچ کسی مردم و مردم نهاد
این نکت از خاطر خاقانی است
شو گهری دان که ز خورشید زاد

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا دل من دل به قناعت نهاد
ملک جهان را به جهان بازداد
هوش مصنوعی: وقتی دل من از خواست و آرزوهای زیاد صرف‌نظر کرد و به رضایت قانع شد، همه چیزهای دنیوی را پشت سر گذاشتم.
دفتر آز از بر من برگرفت
مصحف عزلت عوض آن نهاد
هوش مصنوعی: کتاب آز و خودخواهی از من دور شد و به جای آن، کتابی از تنهایی و جدایی به من عطا کرد.
خسرو خرسندی من در ربود
تاج کیانی ز سر کیقباد
هوش مصنوعی: خسرو خوشحال من در حالی که از سر کیقباد تاج کیانی را ربود، به سلطنت خود افتخار می‌کند.
نیز فریبم ندهد طمع و جمع
نیز حجابم نشود بود و باد
هوش مصنوعی: طمع و جمع نمی‌توانند مرا فریب دهند و حجاب یا مانع برای من نخواهند شد.
تا چه کند مرد خردمند، آز
تا چه کند باشهٔ چالاک، باد
هوش مصنوعی: مرد با عقل و دانش در مواجهه با آزمایش‌ها و چالش‌ها چگونه عمل می‌کند؟ مثل گرگ چالاک که زیر فشار بادهای سخت چه واکنشی نشان می‌دهد.
این همه هست و سبکی عمر من
رفت و مرا تجربه‌ها اوفتاد
هوش مصنوعی: زندگی پر از تجربیات است و من در همین مدت کوتاه عمری که دارم، چیزهای زیادی را یاد گرفتم و تجربه کردم.
کافرم ار ز آدمیان دیده‌ام
هیچ کسی مردم و مردم نهاد
هوش مصنوعی: من اگر کافر هستم، به خاطر این است که از آدم‌ها هیچ کس را ندیده‌ام که واقعا انسان و باکرامت باشد.
این نکت از خاطر خاقانی است
شو گهری دان که ز خورشید زاد
هوش مصنوعی: این نکته را از خاقانی به خاطر بسپار که مانند جواهر زاده شده‌ای، چون خورشید.

حاشیه ها

1403/07/17 23:10
جلال ارغوانی

تا دل من دل به قناعت بداد

ملک جهان را به جهان باز داد

عجب نقش ونگارس با کلمات دل  داد و جهان ساخته