گنجور

شمارهٔ ۳۵ - در بی‌اعتنایی به دنیا

نه به دولت نظری خواهم داشت
نه ز سلوت اثری خواهم داشت
نه از آن روز فرو رفتهٔ عمر
پس پیشین خبری خواهم داشت
میوه دارم که به دی مه شکفد
که نه برگی نه بری خواهم داشت
کرم شب تابم در تابش روز
که نه زوری نه فری خواهم داشت
وه که سد ره من جان و دل است
که به سدره مقری خواهم داشت
نه نه کارم ز فلک نیک بد است
من هراس از بتری خواهم داشت
شیشه‌ای بینم پر دیو و پری
من پی هر بشری خواهم داشت
از بر عالم گوساله پرست
رخت بر گاو ثری خواهم داشت
تیر باران بلا پیش و پس است
از فراغت سپری خواهم داشت
همه روز و شب عمرم خواب است
خواب شب مختصری خواهم داشت
روز اعمی است شب انده من
که نه چشم سحری خواهم داشت
بخت گویند که در خواب خر است
مه نه دنبال خری خواهم داشت
گرچه چون آب همه تن زرهم
نه امید ظفری خواهم داشت
چون زره گرچه همه تن چشمم
نه به دیدن بصری خواهم داشت
به زمستان چو تموز از تف آه
تاب خانهٔ جگری خواهم داشت
خانه جان دارم و خوانچه سرخوان
که نه طبخی نه خوری خواهم داشت
چارپایی دو سه و یک دو غلام
چارپا هم بکری خواهم داشت
نه جنیبت نه ستام و نه سلاح
نز وشاقان نفری خواهم داشت
کاه برگی تن و جو سنگی صبر
کاه و جو این قدری خواهم داشت
از فلک خیمه و از خاک بساط
وز سرشک آب خوری خواهم داشت
چون ز تبریز رسم سوی هرات
هم به ری رهگذری خواهم داشت
عقرب از طالع تبریز و ری است
نه ز عقرب ضرری خواهم داشت
من چو برجیس ز حوت آمده‌ام
سرطان مستقری خواهم داشت
گرچه دریاست عراق از سفرش
نه امید گهری خواهم داشت
تشنه لب بر لب دریا چو صدف
سرو تن پی سپری خواهم داشت
صدفش چشم ندارم لیکن
از نهنگش حذری خواهم داشت
عزلتی دارم و امن اینت نعیم
زین دو نعمت بطری خواهم داشت
هیچ درها سوی درها نبرم
که نه زین به درری خواهم داشت
گرچه آتش سرم و باد کلاه
نه پی تاجوری خواهم داشت
نه در هیچ سری خواهم کوفت
نه سر هیچ دری خواهم داشت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه به دولت نظری خواهم داشت
نه ز سلوت اثری خواهم داشت
هوش مصنوعی: نه به ثروت و قدرت دیگران توجهی خواهم کرد و نه از زندگی روزمره‌ام تأثیری بر جا خواهم گذاشت.
نه از آن روز فرو رفتهٔ عمر
پس پیشین خبری خواهم داشت
هوش مصنوعی: دیگر از روزهایی که گذشته و عمرم در آن سپری شده، خبر و اثری نخواهند بود.
میوه دارم که به دی مه شکفد
که نه برگی نه بری خواهم داشت
هوش مصنوعی: میوه‌ای دارم که در دی‌ماه شکوفه می‌دهد، اما هیچ برگی و میوه‌ای نخواهم داشت.
کرم شب تابم در تابش روز
که نه زوری نه فری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من مانند کرم شب تاب، در روشنایی روز هیچ قدرتی ندارم و نمی‌توانم خود را نشان دهم.
وه که سد ره من جان و دل است
که به سدره مقری خواهم داشت
هوش مصنوعی: اه، که مانع مسیر من، جان و دل من است و من به دنبال رسیدن به جایگاهی والاتر هستم.
نه نه کارم ز فلک نیک بد است
من هراس از بتری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من از سرنوشت خودم رضایت ندارم و از اینکه ممکن است به مشکلات بیشتری برخورد کنم، نگرانم.
شیشه‌ای بینم پر دیو و پری
من پی هر بشری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من شیشه‌ای می‌بینم که پر از دیو و پری است و برای هر انسانی که بخواهم، تلاش می‌کنم تا به آن‌ها دست پیدا کنم.
از بر عالم گوساله پرست
رخت بر گاو ثری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من از میان افرادی که تنها به ظواهر و مسائل بی‌ارزش توجه می‌کنند فاصله می‌گیرم و به سوی افکار و آرمان‌های بلندتر خواهم رفت.
تیر باران بلا پیش و پس است
از فراغت سپری خواهم داشت
هوش مصنوعی: بدبختی و مشکلات در زندگی همواره وجود دارند، اما من با عبور از این سختی‌ها و فارغ شدن از آن‌ها، از خودم دفاع خواهم کرد.
همه روز و شب عمرم خواب است
خواب شب مختصری خواهم داشت
هوش مصنوعی: تمام روزها و شب‌هایم گذرانی در خواب است، فقط در شب‌های کم‌مدتی به خواب می‌روم.
روز اعمی است شب انده من
که نه چشم سحری خواهم داشت
هوش مصنوعی: امروز برای من روزی است پر از غم و ناراحتی، چرا که نه امیدی برای بیداری و روشنایی دارم و نه چشمی برای دیدن زیبایی‌ها.
بخت گویند که در خواب خر است
مه نه دنبال خری خواهم داشت
هوش مصنوعی: بخت می‌گوید که در خواب و خیال به دنبال چیزی بی‌ارزش هستم و نمی‌خواهم که به دنبال آنچه ارزشمند است بروم.
گرچه چون آب همه تن زرهم
نه امید ظفری خواهم داشت
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است که به مانند آب، همه چیز از طلا باشد، اما من هیچ امیدی به پیروزی نخواهم داشت.
چون زره گرچه همه تن چشمم
نه به دیدن بصری خواهم داشت
هوش مصنوعی: هرچند که مانند زره، تمام وجودم پر از چشم است، اما نمی‌خواهم فقط با دیدن ظاهری به چیزها بنگرم.
به زمستان چو تموز از تف آه
تاب خانهٔ جگری خواهم داشت
هوش مصنوعی: در زمستان، مانند تابستانی که با کرم و گرماست، آرزو دارم که خانه‌ای از دل‌های شاد و پر از عشق داشته باشم.
خانه جان دارم و خوانچه سرخوان
که نه طبخی نه خوری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من در زندگی‌ام جایگاهی دارم و سفره‌ای گسترده، اما نه غذایی برای خوردن دارم و نه لذتی از آن.
چارپایی دو سه و یک دو غلام
چارپا هم بکری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من چهارپایی دارم و دو یا سه غلام، همچنین می‌خواهم یک چارپای دیگر هم داشته باشم.
نه جنیبت نه ستام و نه سلاح
نز وشاقان نفری خواهم داشت
هوش مصنوعی: نه به کمک جادوگران و نه به نیروی ستمگران و نه به سلاح‌های نظامی، به تنهایی و بدون هیچ کمکی از دیگران عمل خواهم کرد.
کاه برگی تن و جو سنگی صبر
کاه و جو این قدری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من به اندازه‌ای از کاه و جو دارم که می‌توانم بر درست کردن و تحمل کردن چیزهای سبک و سنگین تمرکز کنم.
از فلک خیمه و از خاک بساط
وز سرشک آب خوری خواهم داشت
هوش مصنوعی: از آسمان چادر و از زمین بساط زندگی را برپا می‌کنم و از اشک چشمانم نوشیدنی می‌سازم.
چون ز تبریز رسم سوی هرات
هم به ری رهگذری خواهم داشت
هوش مصنوعی: وقتی از تبریز به سمت هرات می‌روم، در مسیرم باید از ری هم عبور کنم.
عقرب از طالع تبریز و ری است
نه ز عقرب ضرری خواهم داشت
هوش مصنوعی: عقرب به موقعیت و سرنوشت تبریز و ری مربوط می‌شود و من از عقرب هیچ آسیبی نخواهم دید.
من چو برجیس ز حوت آمده‌ام
سرطان مستقری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من مانند یک ماهی از دنیای آب‌ها بیرون آمده‌ام و می‌خواهم در دنیای جدیدی ساکن شوم.
گرچه دریاست عراق از سفرش
نه امید گهری خواهم داشت
هوش مصنوعی: با اینکه عراق دریا است، اما از سفر به آن هیچ امیدی به پیدا کردن یک مروارید نخواهم داشت.
تشنه لب بر لب دریا چو صدف
سرو تن پی سپری خواهم داشت
هوش مصنوعی: تشنه‌ لب، مانند صدفی هستم که در کنار دریا انتظار سپری برای خود دارم.
صدفش چشم ندارم لیکن
از نهنگش حذری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من به ظاهر صدف اهمیت نمی‌دهم، اما از عمق و بزرگی نهنگ، باید احتیاط کنم.
عزلتی دارم و امن اینت نعیم
زین دو نعمت بطری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من در تنهایی به سر می‌برم و این آرامش و آسایش برای من مانند نعمتی بزرگ است. به خاطر این دو نعمت، می‌خواهم از این حال و هوا بهره‌مند شوم.
هیچ درها سوی درها نبرم
که نه زین به درری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من هیچگاه به سمت درهایی نمی‌روم که نمی‌خواهم از آن‌ها عبور کنم، زیرا از آن‌ها هیچ بهره‌ای نخواهم داشت.
گرچه آتش سرم و باد کلاه
نه پی تاجوری خواهم داشت
هوش مصنوعی: هرچند که آتش بر سرم است و باد کلاهم را می‌برد، اما هنوز برای خودم مقام و منزلتی می‌خواهم.
نه در هیچ سری خواهم کوفت
نه سر هیچ دری خواهم داشت
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه بر سر هیچ‌کس نخواهم کوبید و برای هیچ دربایی هم نخواهم داشت.

حاشیه ها

1398/02/03 12:05

میوه دارم که به دی مه شکفد که نه برگی نه بری خواهم داشت
کلمه "میوه دار" صفت فاعلی مرکب است به معنی "میوه دارنده " یعنی درخت میوه و حرف میم به معنی من پس معنی میوه دارم یعنی "درخت میوه من" که فاعل جمله است.
خاقانی می گوید "درخت میوه من" در ماه دی که فصل سرما و یخبندان است شکوفه می دهد بنابراین میوه وحاصلی نخواهد داشت. خلاصه اینکه خاقانی از بخت بد خود شکایت می کند و می گوید عمر من بی حاصل است.

1398/02/03 12:05

بیت هشتم
از بر عالم گوساله پرست رخت بر گاو ثری خواهم داشت
در این بیت خاقانی به دو اسطوره اشاره دارد. 1 – "عالم گوساله پرست" اشاره به این حکایت دارد : بنی اسرائیل سالیان دراز زیر شکنجه فرعون بودند تا این که موسی آنان را از عذاب فرعون رهانید و از سرزمین مصر بیرون برد؛ ولی بنی اسرائیل در نبود موسی به پرستش گوساله سامری روی آوردند. سامری در نبود موسی گوساله‌ای از جنس طلا ساخت و آن را به جواهرات مزین کرد و بنی‌اسرائیل را به پرستش آن دعوت نمود. 2 – "گاو ثری" هم مبتنی بر عقاید قدماست که گاوی در زیر زمین است و کره زمین بر روی دو شاخ گاو مزبور قرار گرفته است و هروقت این گاو شاخ خود را تکان دهد زلزله ای رخ می دهد. و گاوی هم در آسمان وجود دارد که برج دوم صورت های فلکی است که به آن ثور می گویند و هروقت کره زمین در گردش خود به دور خورشید از مقابل آن عبور کند ماه ثور که همان ماه اردیبهشت است آغاز می گردد. ستاره پروین هم در گوشه این صورت فلکی قرار دارد. براساس این عقیده خیام رباعی طنزی دارد :
گاویست در آسمان و نامش پروین یک گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین

1398/02/03 13:05

بیت 23
من چو برجیس ز حوت آمده‌ام سرطان مستقری خواهم داشت
خاقانی سه اصطلاح نجومی به کار برده است. 1 – برجیس که همان ستاره مشتری است و آن را سعد اکبر هم چنین قاضی فلک گویند. خانه این ستاره در صورتهای فلکی قوس و حوت است. 2 – حوت که آن دوازدهمین صورت فلکی است و هر وقت خورشید از مقابل آن عبور کند آغاز ماه اسفند است. این برج یکی از خانه های مشتری است. 3 – سرطان نیز یکی از صورتهای فلکی است و هر وقت خورشید از مقابل آن عبور کند ماه تیر شروع می شود. وقتی خورشید از مقابل این صورت فلکی عبور می کند در اوج (بالا ترین ارتفاع ) قرار دارد.
خاقانی در این بیت خود را می ستاید و می گوید من مانند ستاره مشتری سعد اکبر هستم منزلگاه من حوت است اما مانند خورشید که اوج می گیرد و در صورت فلکی سرطان جای می گیرد من هم می خواهم اوج بگیرم و در بالا ترین مقام مستقر شوم.

1398/02/03 13:05

بیت 28 .
هیچ دُرها سوی دَرها نبرم که نه زین به دُرَری خواهم داشت

دُر یعنی مروارید.
خاقانی سخن خود را به مثابه مروارید می داند.
دَر یعنی دربار بزگان و پادشاهان.
او نمی خواهد سخنان مثل دُر خود را به دربار پادشاهان ببرد و بهتر از سخنان خود که به منزله مروارید می باشند دُرهای دیگری نمی خواهد.

1398/02/03 13:05

بیت 28 مضمون این بیت ناصر خسرو را دارد:
من آنم که در پای خوکان نریزم مر این قیمتی در لفظ دری را