اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب
کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
هوش مصنوعی: در اول صبح، خضر به در خانهام آمد و با نغمهای دلنشین و آرام مرا به سلام صبحگاهان خطاب کرد.
از قدمش چون فلک رقص کنان شد زمین
هم چو ستاره به صبح خانه گرفت اضطراب
هوش مصنوعی: وقتی او قدم به زمین گذاشت، زمین همچون آسمان به رقص درآمد و مانند ستارهای که به صبح نزدیک میشود، در دلش اضطراب و هیجان به وجود آمد.
پیک جهان رو چو چرخ، پیر جوانوش چو صبح
یافته پیرانه سر رونق فصل شباب
هوش مصنوعی: جهان مانند چرخ میچرخد و جوانی و شادابی به صبح میماند که در آن دوران پیری به سر رسیده است. در این حال، جلوههای زندگی و نشاط در فصل جوانی به اوج خود میرسد.
علم چهل صبح را مکتبی آراسته
روح مثاله نویس نوح خلیفه کتاب
هوش مصنوعی: علمی که در چهل صبح به دست میآید، مانند مکتبی است که با دقت و زیبایی آماده شده است، و روح آن همچون داستاننویس نوح، که نقش مهمی در انتقال دانش و اطلاعات ایفا میکند، شبیه به کتابی است که همواره از آن بهرهبرداری میشود.
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فقاع
شیبت مویش به صبح برف نمای از سداب
هوش مصنوعی: عطر و تازگی ناشی از عشق، از مشکی که در حال پخش شدن است میوزد و در صبح، موهایش مانند برف به نظر میرسد و درخشندگی خاصی دارد.
دید مرا مست صبح با دلم از هر دو کون
عشق ببسته گرو فقر کشیده جناب
هوش مصنوعی: صبحی که مستی مرا دید، دل من به عشق دو طرف وابسته است و به خاطر فقر به جناب اشاره میکند.
آبلهٔ سینه دید زلزلهٔ آه من
سقف فلک را به صبح کرد خراب و یباب
هوش مصنوعی: درد و غم من آنقدر شدید است که به دل آسمان لرزشی وارد کرده و صبحگاهان، نظم و آرامش عالم را در هم ریخته است.
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب
هوش مصنوعی: میگویند صبح دمیده است و ای سلاطین، برپا شوید و به احترام مقام بلند حضرت خاقان بایستید.
زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
هوش مصنوعی: فرزند خاطر را به یاد بیاور که از دل شب، صبح را به وجود آورد. در این ظرف سبز، تخم زرین عذاب قرار دارد.
خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
یافته هر صبح دم دانهٔ اهل ثواب
هوش مصنوعی: دل من مانند پرندهای است که برای تو میپرد و هر روز صبح به دنبال پاداشها و نعمتهای خوب میگردد.
خیز به شمشیر صبح سر ببر این مرغ را
تحفهٔ نوروز ساز پیش شه کامیاب
هوش مصنوعی: برخیز و با شمشیر صبح، این پرنده را بزن و آن را به عنوان هدیهای برای نوروز پیش شاه ببرید تا او خوشحال شود.
شاه عراقین طراز کز پی توقیع او
کاغذ شامی است صبح خامهٔ مصری شهاب
هوش مصنوعی: شاه که در دو قلمرو عراق حکومت میکند، نوشتهای از او بر روی کاغذی شامی است. صبح یعنی روز جدیدی با قلمی مصری، درخشان و مثل شهاب (ستارهای دنبالهدار) آغاز شده است.
حاشیه ها
1397/12/08 22:03
دکتر امین لو
بیت نهم. زادهٔ خاطر بیار کز دل شب زاد صبح
کرد در این سبز طشت خایهٔ زرین عزاب
در مصرع دوم غراب به صورت عزاب تایپ شئه است باید اصلاج گردد. غراب به معنی کلاغ است که رنگش سیاه است لذا خاقانی شب را به کلاغ تشبیه کرده و خورشید را به تخم طلایی تشبیه کرده است.
خاقانی طلوع خورشید را به تتخم گذاشتن کلاغ تشبیه نموده است.
در مصرع اول این بیت : انگار شخصی به خاقانی می گوید حالا که روشنایی صبح از دل شب بیرون آمد تو هم دست به کار شو تا خاطر و اندیشه تو زایش کند.
1400/10/12 16:01
دکتر امین لو
در مصرع دوم بیت ۵ «برف» صحیح نیست و صحیح آن «برق» است.
نکهت و جوشش ز عشق مشک فشان از فُقاع / شیبت مویش به صبح برق نمای از سُداب
سداب گیاهی خودرو با برگهای ضخیم، بدبو، آبدار و تلخ، گلهای زردرنگ و دانههای قهوهایرنگ مثلثی که برگ و دانۀ آن در پزشکی به کار میرود. فقاع؛ آب جو در اینجا به معنی شراب است.
سخن از بوی خوش و جوش و شادی خضر است که با عشق همراه است و بوی خوش عشق می پراکند چنانکه گویی باده را به مشک آمیخته اند. سپیدی موی او مثل برقی است که در تابش آفتاب از سبزه و گیاه برمیخیزد.