گنجور

شمارهٔ ۲۰۷ - مطلع دوم

سر تابوت مرا باز گشائید همه
خود ببینید و به دشمن بنمائید همه
بر سر سبزهٔ باغ رخ من کبک مثال
زار نالید که کبکان سرائید همه
پس بگوئید ز من با پدر و مادر من
که چه دل‌سوخته و رنج هبائید همه
بدرود ای پدر و مادرم، از من بدرود
که شدم فانی و در دام فنائید همه
خط سیه کرده تظلم به در چرخ برید
که شما در خط این سبزه وطائید همه
بس کز آتش سری و باد کلاهی فلک
بر سر خاک ز خون لعل قبائید همه
خاک من غرقهٔ خون گشت مگریید دگر
بس کنید از جزع ار اهل جزائید همه
چون درخت رز اگرتان رگ جان ببریدند
آب چندان ز رگ چشم چه زائید همه
گر من از خرمن عمرم شده بر باد چو کاه
جای شکر است که چون دانه بجائید همه
من عطای ملک العرش بدم نزد شما
صبر کم گشت که گم کرده عطائید همه
ای طبیبان غلط گوی چه گویم که شما
نامبارک دم و ناساز دوائید همه
اثر عود صلیب و خط ترساست خطا
ور مسیحید که در عین خطائید همه
ای حکیمان رصد بین خط احکام شما
همه یاوه است و شما یاوه درائید همه
خانهٔ طالع عمرم ششم و هشتم کید
چون ندیدید که جاماسب دهائید همه
ای کرامات فروشان دم افسون شما
علت افزود که معلول ریائید همه
رشتهٔ تب ز گرهتان رشتهٔ جان
باز نگشاد که در بند هوائید همه
ای کسانی که ز ایام وفا می‌طلبید
نوش‌دارو طلب از زهر گیائید همه
چه شنیدید اجل را، اجل آمد گوئی
کز فنا فارغ و مشغول بقائید همه
یا شما را خط امن است و نه زین آب و گلید
که چنین سنگدل و بار خدائید همه
هم اسیر اجلید ارچه امیر اجلید
مرگ را زان چه کامیر الامرائید همه
خشت گل زیر سر و پی سپر آئید به مرگ
گر به خشت و به سپرمیر کیائید همه
هم ز بالا به چه افتید چو خورشید به شام
گر ستاره سپه و صبح لوائید همه
آبتان زیر پل مرگ گذر خواهد داشت
گرچه جیحون صفت و دجله صفائید همه
مرگ اگر پشه و مور است ازو در فزعید
گرچه پیل دژم و شیر وغائید همه
بنگرید از سر عبرت دم خاقانی را
که بدین مایه نظر دست روائید همه

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر تابوت مرا باز گشائید همه
خود ببینید و به دشمن بنمائید همه
هوش مصنوعی: در آخرین لحظات زندگی‌ام، درخواستی دارم که درب تابوت مرا باز کنید تا همه، خودم را ببینند و به دشمنان نشان دهید.
بر سر سبزهٔ باغ رخ من کبک مثال
زار نالید که کبکان سرائید همه
هوش مصنوعی: در باغ سبز، چهرهٔ من مانند کبکی پژمرده ناله کرد و گفت که همهٔ کبکان به سرود خواندن مشغولند.
پس بگوئید ز من با پدر و مادر من
که چه دل‌سوخته و رنج هبائید همه
هوش مصنوعی: پس به آن‌هایی که پدر و مادر من هستند بگویید که چقدر دلتنگ و غمگینم.
بدرود ای پدر و مادرم، از من بدرود
که شدم فانی و در دام فنائید همه
هوش مصنوعی: خداحافظ ای پدر و مادر من، از من خداحافظی کنید زیرا که من از هستی خارج شدم و همه شما نیز در گرداب فنا گرفتار هستید.
خط سیه کرده تظلم به در چرخ برید
که شما در خط این سبزه وطائید همه
هوش مصنوعی: برای نشان دادن نارضایتی و رنجی که متوجه بنده است، به آسمان شکایت می‌کنم و به یاد می‌آورم که شما در این دنیای سبز و سرشار از زندگی و زیبایی حضور دارید.
بس کز آتش سری و باد کلاهی فلک
بر سر خاک ز خون لعل قبائید همه
هوش مصنوعی: به خاطر آتش و وزش باد، آسمان بر روی زمین که پر از خون و گوهرهای قرمز است، کلاهی بر سر می‌گذارد.
خاک من غرقهٔ خون گشت مگریید دگر
بس کنید از جزع ار اهل جزائید همه
هوش مصنوعی: خاک من از خون پر شده، دیگر گریه نکنید. بس کنید از اظهار ناراحتی اگر اهل جزا هستید.
چون درخت رز اگرتان رگ جان ببریدند
آب چندان ز رگ چشم چه زائید همه
هوش مصنوعی: اگر رگ جان درخت گل را قطع کنند، او به اندازه‌ای از چشمانش آب می‌ریزد که همه آن آب می‌تواند باعث زادن و جوانه زدن گل‌ها شود.
گر من از خرمن عمرم شده بر باد چو کاه
جای شکر است که چون دانه بجائید همه
هوش مصنوعی: اگر عمرم مانند کاه در باد پراکنده شده باشد، اما جایی برای شکرگزاری وجود دارد، چون تمامی دانه‌ها در نهایت به ثمر می‌رسند.
من عطای ملک العرش بدم نزد شما
صبر کم گشت که گم کرده عطائید همه
هوش مصنوعی: من نعمت‌های بزرگ و بالای آسمان را به شما نمی‌دهم، زیرا صبر شما کاهش یافته است و به همین دلیل، گم کرده‌اید که چه چیزهایی را از دست داده‌اید.
ای طبیبان غلط گوی چه گویم که شما
نامبارک دم و ناساز دوائید همه
هوش مصنوعی: ای پزشکان ناآگاه، نمی‌دانم چه بگویم که شما همواره شایسته‌ی نخواستنی و نامناسب برای درمان هستید.
اثر عود صلیب و خط ترساست خطا
ور مسیحید که در عین خطائید همه
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نشانه و تاثیر عطر عود و صلیب ترسایان، در واقع نمایانگر خطا و اشتباه است. حتی اگر کسی خود را مسیحی بداند و خود را از گناه مبری ببیند، در حقیقت در دام خطاها گرفتار است. به نوعی صحبت از تضاد بین ادعای پاکی و واقعیت خطا در وجود انسان‌ها می‌کند.
ای حکیمان رصد بین خط احکام شما
همه یاوه است و شما یاوه درائید همه
هوش مصنوعی: ای حکیمان، به دقت و با دیدی عمیق خط و نشانه‌های احکام‌تان همگی بی‌اساس و بی‌معناست و شما نیز در گفتگوهای خود، سخنانی بیهوده و بدون اعتبار مطرح می‌کنید.
خانهٔ طالع عمرم ششم و هشتم کید
چون ندیدید که جاماسب دهائید همه
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به بهانهٔ تقدیر و سرنوشتش اشاره می‌کند و به شرایط زندگی‌اش می‌پردازد. او به این موضوع اشاره می‌کند که سن و موقعیت‌هایش تحت تأثیر زندگی‌اش قرار دارد و دیگران از این اوضاع بی‌خبرند. به نوعی، او در پی درک بهتر از زندگی و حوادثی است که برایش پیش آمده است.
ای کرامات فروشان دم افسون شما
علت افزود که معلول ریائید همه
هوش مصنوعی: ای کسانی که کرامت‌ها و معجزات خود را به نمایش می‌گذارید، باید بدانید که تأثیرات شما به دلیل جلب توجه و فریبندگی‌تان است. این کار شما به نوعی می‌تواند ریاکاری به حساب آید.
رشتهٔ تب ز گرهتان رشتهٔ جان
باز نگشاد که در بند هوائید همه
هوش مصنوعی: رابطهٔ تب و اشتیاق شما به گونه‌ای است که جان شما را از بند آزاد نمی‌کند، زیرا همهٔ شما در زنجیر هوای دل هستید.
ای کسانی که ز ایام وفا می‌طلبید
نوش‌دارو طلب از زهر گیائید همه
هوش مصنوعی: ای افرادی که به دنبال روزهای وفاداری هستید، از گیاهان زهرآلود دارو بخواهید تا از درد و مشکلاتتان کاسته شود.
چه شنیدید اجل را، اجل آمد گوئی
کز فنا فارغ و مشغول بقائید همه
هوش مصنوعی: شما چه می‌دانید از مرگ؟ مرگ انگار که از نابودی رهایی یافته و همه در حال زندگی و ادامه‌ی حیات هستند.
یا شما را خط امن است و نه زین آب و گلید
که چنین سنگدل و بار خدائید همه
هوش مصنوعی: شما دارای آرامشی هستید که به این دنیا و مشکلات آن وابسته نیستید، چون در دل خود سنگدلی و بی‌احساسی را تجربه کرده‌اید.
هم اسیر اجلید ارچه امیر اجلید
مرگ را زان چه کامیر الامرائید همه
هوش مصنوعی: حتی اگر کسی به مقام و مرتبه بالا دست یابد، مرگ هیچ‌گاه از او دور نخواهد بود؛ زیرا تمام فرمانروایان در نهایت به سرنوشت واحدی دچار می‌شوند و نمی‌توانند از آن فرار کنند.
خشت گل زیر سر و پی سپر آئید به مرگ
گر به خشت و به سپرمیر کیائید همه
هوش مصنوعی: خشت و گل که زیر سر و زیر سپر قرار دارد، در مقابل مرگ قرار می‌گیرد. اگر سرم بر خشت و سپر باشد، مرگ به سوی همه ما خواهد آمد.
هم ز بالا به چه افتید چو خورشید به شام
گر ستاره سپه و صبح لوائید همه
هوش مصنوعی: چرا از بالا به زمین بیفتید، مانند خورشید که در شامگاه غروب می‌کند، در حالی که ستاره‌ها و صبحگاه همچنان درخشان و نمایان هستند؟
آبتان زیر پل مرگ گذر خواهد داشت
گرچه جیحون صفت و دجله صفائید همه
هوش مصنوعی: آب شما از زیر پل مرگ عبور خواهد کرد، حتی اگر به زیبایی جیحون و دجله باشد.
مرگ اگر پشه و مور است ازو در فزعید
گرچه پیل دژم و شیر وغائید همه
هوش مصنوعی: اگر مرگ مانند پشه و مور باشد، باید از آن بترسید؛ هرچند شیر و فیل نیز ترسناک هستند.
بنگرید از سر عبرت دم خاقانی را
که بدین مایه نظر دست روائید همه
هوش مصنوعی: به دقت بنگرید و درس عبرت بگیرید از سخنان خاقانی، زیرا او با این همه تجربه و بینش، به نکاتی مهم و آموزنده دست یافته است.

حاشیه ها

1398/07/20 16:10
بابک مجدی

خانهٔ طالع عمرم ششم و هشتم ((کید))
ششم و هشتم **کند**صحیح است

1398/07/20 16:10
بابک مجدی

رشتهٔ تب ز گرهتان **گره**رشتهٔ جان