گنجور

شمارهٔ ۱۹۳ - در مدح ابو المظفر شروان شاه اخستان بن منوچهر

صبح خیزان بین قیامت در جهان انگیخته
نعره‌هاشان نفخ صور از هر دهان انگیخته
صبح پیش از وقتشان عید از درون برخاسته
مرغ پیش از وجدشان شور از نهان انگیخته
روزه پا اندر رکاب، ایشان به استقبال عید
دست‌ها را از رکاب می عنان انگیخته
بر جهان این نقره گیران عید کرده پیش از آنک
صبح عیدی نقره خنگی زیر ران انگیخته
چشم ساقی دیده چون زنبور سرخ از جوش خواب
عشقشان غوغای زنبور از روان انگیخته
ز آن میی کاتش زند در خوانچهٔ زرین چرخ
خوانچه کرده و آب حیوان در میان انگیخته
خوانچه‌هاشان چون خلیل از نار گل برخاسته
جرعه‌هاشان چون مسیح از خاک جان انگیخته
عاریت برده ز کام روزه داران بوی مشک
در لب خم کرده و زخم ضیمران انگیخته
در وداع روزه گلگون می کشیده تا ز خاک
جرعه چون اشک وداع گلستان انگیخته
کرده سی روزه قضای عشرت اندر یک صبوح
و آتشی ز آب صبوحی در جهان انگیخته
نکهت جام صبوحی چون دم صبح از تری
عطسهٔ مشکین ز مغز آسمان انگیخته
شاهدان آب دندان آمده در کار آب
فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگیخته
روی ساقی خوان جان وز چهره و گفتار و لب
هم نمک هم سرکه هم حلوا ز خوان انگیخته
کشتی زرین به کف دریای یاقوتین در او
وز حباب گنبد آسا بادبان انگیخته
آهوی شیر افکن ما گاو زرین زیر دست
از لب گاوش لعاب لعل‌سان انگیخته
بحر دیدستی که خیزد گاو عنبر زای او
گاو بین زو بحر نوشین هر زمان انگیخته
دیده باشی عکس خورشید آتش انگیز از بلور
از بلورین جام عکس می همان انگیخته
گریهٔ تلخ صراحی ترک شکر خنده را
خوشترش چون طوطی از خواب گران انگیخته
ما به بوسه بر لب ساقی شده فندق شکن
او فغان زان پستهٔ شکرفشان انگیخته
خورده می چندان به طاس زر که بر قرطاس سیم
خور طلسم نو به آب زعفران انگیخته
تا گشاده ششدر سی مهرهٔ ماه صیام
غلغلی زین هفت رقعهٔ باستان انگیخته
لعبتان چشمها حیران که ما بر تخت نرد
چشمها از لعبتان استخوان انگیخته
رقعه همچون قطب، وز شش چار و دو بر کعبتین
از سه سو پروین و نعش و فرقدان انگیخته
کعبتین بر روی رقعه قرعهٔ شادی شده
از یکی تا شش بر او ابجد نشان انگیخته
چند صف مطرب نشانده آتش انگیز طرب
و آب سحر از زخمهٔ سودا نشان انگیخته
دست موسیقار عیسی‌دم ز رومی ارغنون
غنهای اسقف انجیل‌خوان انگیخته
بربطی چون دایگان و طفل نالان در کنار
طفل را از خواب دست دایگان انگیخته
بربط از بس چوب کز استاد خورده طفل‌وار
ابجد روحانیان بین از زبان انگیخته
نای چون شاه حبش، ده ترک خادم پیش و پس
هشت خلد از طبع و نه چشم از میان انگیخته
چنگ چون بختی پلاسی کرده زانو بند او
وز سر بینی مهارش ساربان انگیخته
بازوی دست رباب از بس که بر رگ خورده نیش
نیش چوبینش ز رگ آب روان انگیخته
دف هلالی بدر شکل و در شکارستان او
از حمل تا ثور و جدیش کاروان انگیخته
زخمهٔ گشتاسب در کین سیاوش نقش سحر
پیش تخت شاه کیخسرو مکان انگیخته
راوی خاقانی از آهنگ در دیوان سمع
نقش نام بوالمظفر اخستان انگیخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح خیزان بین قیامت در جهان انگیخته
نعره‌هاشان نفخ صور از هر دهان انگیخته
هوش مصنوعی: در صبح زود، افرادی را ببین که به قیامت نزدیک شده‌اند و در همه جای جهان صدای نعره‌هایشان بلند شده است. این صداها مانند بادی است که از هر دهان می‌وزد و به گوش می‌رسد.
صبح پیش از وقتشان عید از درون برخاسته
مرغ پیش از وجدشان شور از نهان انگیخته
هوش مصنوعی: صبح زودتر از موعد عید فرا رسیده و پرندگان قبل از احساس شوق، از عمق وجود خود انرژی و شور و شوق را آزاد کرده‌اند.
روزه پا اندر رکاب، ایشان به استقبال عید
دست‌ها را از رکاب می عنان انگیخته
هوش مصنوعی: در روز عید، آنان با شوق و نشاط به استقبال می‌روند و دست‌ها را به نشانه‌ی شادی و آزادی از رکاب بلند کرده‌اند.
بر جهان این نقره گیران عید کرده پیش از آنک
صبح عیدی نقره خنگی زیر ران انگیخته
هوش مصنوعی: افرادی که به جستجوی ثروت و زرنگی هستند، جشن و شادی را آغاز کرده‌اند، قبل از آنکه صبح عید واقعی و شادی‌های واقعی فرا برسد.
چشم ساقی دیده چون زنبور سرخ از جوش خواب
عشقشان غوغای زنبور از روان انگیخته
هوش مصنوعی: چشم ساقی مانند زنبور سرخ پر از شور و هیجان عشق است و این جلوه و حال او، جویایی از شور و عشق را به یاد می‌آورد، گویی که زنبورها در حال پرواز و ایجاد سر و صدایی هستند.
ز آن میی کاتش زند در خوانچهٔ زرین چرخ
خوانچه کرده و آب حیوان در میان انگیخته
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که آتش را در ظرف زرین می‌افروزد، ظرف را آماده کرده و آب حیات را در وسط آن ریخته‌اند.
خوانچه‌هاشان چون خلیل از نار گل برخاسته
جرعه‌هاشان چون مسیح از خاک جان انگیخته
هوش مصنوعی: سینی‌های آنها مانند ابراهیم از آتش گلی برآمده و نوشیدنی‌هایشان مانند عیسی از خاک جان بخش است.
عاریت برده ز کام روزه داران بوی مشک
در لب خم کرده و زخم ضیمران انگیخته
هوش مصنوعی: بوی خوش مشک از لب خم به مشام رسیده، گویی که روزه‌داران به کام خود طعمی از این عطر را چشیده‌اند و زخم دل‌های رنج‌دیده در اثر این زیبایی، شعله‌ور شده است.
در وداع روزه گلگون می کشیده تا ز خاک
جرعه چون اشک وداع گلستان انگیخته
هوش مصنوعی: در لحظات وداع، گل‌های سرخ به آرامی آبیاری می‌شدند تا از خاک، همانند اشکی که در هنگام وداع از چشمان جاری می‌شود، قطره‌هایی به وجود آورند.
کرده سی روزه قضای عشرت اندر یک صبوح
و آتشی ز آب صبوحی در جهان انگیخته
هوش مصنوعی: در یک صبح، لذت‌های سی روز را تجربه کرده و آتش شوری از آب آن صبح در جهان برپا ساخته‌ام.
نکهت جام صبوحی چون دم صبح از تری
عطسهٔ مشکین ز مغز آسمان انگیخته
هوش مصنوعی: عطر و خوشبوئی شراب صبحگاهی مانند هوای تازه و شیرین صبح است که از رطوبت و عطر مشکین درخشان آسمان به وجود آمده است.
شاهدان آب دندان آمده در کار آب
فتنه را از خواب خوش دندان کنان انگیخته
هوش مصنوعی: آشکارا می‌گوید که افرادی که در زندگی می‌خواهند شاد و خوشحال باشند (به عنوان شاهدانی از زندگی)، به حقیقت و زیبایی آبی (نماد عشق یا زیبایی) می‌رسند. این افراد با دندان‌های زیبا و لبخندشان (نشانه‌های خوشحالی و زندگی) به بیدار کردن دیگران از خواب شیرین و آرامش می‌پردازند و آنها را درگیر مسایل و چالش‌های زندگی می‌کنند.
روی ساقی خوان جان وز چهره و گفتار و لب
هم نمک هم سرکه هم حلوا ز خوان انگیخته
هوش مصنوعی: در حضور ساقی، سفره‌ای از جاذبه و زیبایی برپا شده است که از چهره، گفتار و لب او، هم شادی و لذت به چشم می‌خورد و هم تلخی و شیرینی، مانند سرکه و حلوا که با هم ترکیب شده‌اند. این تصویر نشان‌دهنده‌ی تنوع احساسات و جذابیت‌های زندگی است.
کشتی زرین به کف دریای یاقوتین در او
وز حباب گنبد آسا بادبان انگیخته
هوش مصنوعی: کشتی طلا در آب‌های قرمز دریا شناور است و بادبانی که به شکل حباب گنبدی درآمده، بر افراشته است.
آهوی شیر افکن ما گاو زرین زیر دست
از لب گاوش لعاب لعل‌سان انگیخته
هوش مصنوعی: به نظرم، یک آهو که زیبایی‌اش با شیر افزوده شده است، مانند گاوی است که در زیر پایش گلابی زرین قرار دارد و از لب‌های گاوش، مایعی خوش‌رنگ و دل‌نواز به بیرون آمده است.
بحر دیدستی که خیزد گاو عنبر زای او
گاو بین زو بحر نوشین هر زمان انگیخته
هوش مصنوعی: دریایی را دیده‌ای که از آن گاوی به نام عنبر زاییده می‌شود. حالا این گاو را ببین که در این دریا همیشه جوش و خروش دارد.
دیده باشی عکس خورشید آتش انگیز از بلور
از بلورین جام عکس می همان انگیخته
هوش مصنوعی: آیا دیده‌ای که در جام بلوری، تصویر خورشید چقدر زیبا و جذاب است؟ آن تصویر همان قدر شعله‌ور و پر حرارت است که خود خورشید.
گریهٔ تلخ صراحی ترک شکر خنده را
خوشترش چون طوطی از خواب گران انگیخته
هوش مصنوعی: گریهٔ تلخ مثل صراحی (پشتیبانی) به نوعی شیرینی خوش‌تر از خنده است، همان‌طور که طوطی از خواب عمیق بیدار می‌شود و به زندگی رنگ و شور می‌بخشد.
ما به بوسه بر لب ساقی شده فندق شکن
او فغان زان پستهٔ شکرفشان انگیخته
هوش مصنوعی: ما با بوسه زدن بر لب ساقی، همانند کسی هستیم که فندوقی را می‌شکند. این بوسه ما را به وجد آورده و به خاطر زیبایی و شیرینی او، گویی جروبحثی درباره‌ی پسته‌ای که در حال شکفتن است، به راه انداخته‌ایم.
خورده می چندان به طاس زر که بر قرطاس سیم
خور طلسم نو به آب زعفران انگیخته
هوش مصنوعی: به قدری نوشیدنی‌های گران‌قیمت و دلپذیر نوشیده‌ام که بر روی کاغذ نقره‌ای، با زعفران، طلسم جدیدی ایجاد کرده‌ام.
تا گشاده ششدر سی مهرهٔ ماه صیام
غلغلی زین هفت رقعهٔ باستان انگیخته
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر کشیده شده که با آغاز ماه مبارک رمضان، شش دروازه روشن می‌شود و صدای شاداب و زنگینی در فضا می‌پیچد. همچنین به یادآوری هفت ورق باستانی که این تحولات را به هم پیوند می‌زند، اشاره شده است. این تصویر نمادی از برکات و فضیلت‌های این ماه مقدس است.
لعبتان چشمها حیران که ما بر تخت نرد
چشمها از لعبتان استخوان انگیخته
هوش مصنوعی: چشم‌هایمان به بازی و سرگرمی مشغول است که ما بر روی میز شطرنجی از نگاه‌ها، حرکات استخوانی می‌کنیم.
رقعه همچون قطب، وز شش چار و دو بر کعبتین
از سه سو پروین و نعش و فرقدان انگیخته
هوش مصنوعی: این بیت به تصویرسازی فضایی می‌پردازد که در آن ستاره‌ها و صورت‌های فلکی در آسمان و موقعیت آن‌ها نسبت به زمین و یکدیگر مورد اشاره قرار می‌گیرند. شاعر از توصیفی هنرمندانه استفاده می‌کند تا چگونگی قرارگیری و شکل‌گیری این ستاره‌ها و نقش آن‌ها در زندگی و افکار انسان‌ها را به تصویر بکشد. در واقع، این تصویر به نوعی اشاره به نظم کیهانی و ارتباط آن با دنیای انسانی دارد.
کعبتین بر روی رقعه قرعهٔ شادی شده
از یکی تا شش بر او ابجد نشان انگیخته
هوش مصنوعی: دو عدد کعبه بر روی صفحه‌ای نشسته‌اند که نشان از خوشحالی دارد و از یکی تا شش، نمادهای الفبایی بر آن نقش بسته است.
چند صف مطرب نشانده آتش انگیز طرب
و آب سحر از زخمهٔ سودا نشان انگیخته
هوش مصنوعی: چند نوازنده را گرد هم جمع کرده‌اند تا آتش شوق و هیجان را شعله‌ور کنند و با نغمه‌های دلنشین، نشاط و زیبایی را به تصویر بکشند.
دست موسیقار عیسی‌دم ز رومی ارغنون
غنهای اسقف انجیل‌خوان انگیخته
هوش مصنوعی: دست موسی‌ که نمایانگر هنری و خاصی است، به همراه صدای خوش و دلنشین عیسی، به زیبایی نوازشگری می‌کند. این صدا و موسیقی با سرود و آواز خوشی که از رومیان و روحانیان می‌آید، ترکیب شده و جوی پر از احساسات را ایجاد می‌کند.
بربطی چون دایگان و طفل نالان در کنار
طفل را از خواب دست دایگان انگیخته
هوش مصنوعی: در کنار بچه‌ای که خوابش برده، ساز زنی مثل دایگان (نوازنده) می‌نوازد و صدای ناله‌ی بچه‌ی دیگر را هم به گوش می‌رساند، که باعث می‌شود خواب بچه‌ی خواب‌آلود به هم بخورد.
بربط از بس چوب کز استاد خورده طفل‌وار
ابجد روحانیان بین از زبان انگیخته
هوش مصنوعی: بربط، که به خاطر چوب‌های زیادی که از استادش خورده، مانند کودکی بی‌خبر است. اگر روحانی‌ها را از زبانش بشنوید، می‌توانید احوالات آنها را دریابید.
نای چون شاه حبش، ده ترک خادم پیش و پس
هشت خلد از طبع و نه چشم از میان انگیخته
هوش مصنوعی: در این ابیات، به زیبایی و دلربایی صدا و نای پرداخته شده است. نای به مانند یک شاهزاده تباری عالی در نظر گرفته شده که نه تنها خود زیباست بلکه با حضور خادمان و زیبایی‌های دیگر احاطه شده است. در این وصف، به بهشت و لذت‌های موجود در آن نیز اشاره شده که نشان‌دهنده یک حالت خوشایند و دل‌انگیز از نوازندگی و هنر است. در نهایت، چشم‌ها به عنوان نماد توجه و زیبایی دلنشین در این تصویر برجسته می‌شوند.
چنگ چون بختی پلاسی کرده زانو بند او
وز سر بینی مهارش ساربان انگیخته
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویرسازی زیبایی از یک چنگ (ساز موسیقی) پرداخته شده است که به نوعی مانند غمی که از بخت بد به وجود آمده، زانو بسته و به‌سوی زمین خم شده. همچنین اشاره می‌شود که این ساز توسط کسی (ساربان) که کنترل آن را در دست دارد، هدایت می‌شود. به طور کلی، این تصویر احساساتی از غم و تسلیم را به نمایش می‌گذارد.
بازوی دست رباب از بس که بر رگ خورده نیش
نیش چوبینش ز رگ آب روان انگیخته
هوش مصنوعی: دست رباب به خاطر اینکه زیاد به رگ‌ها فشار آورده، به شکل نیشی شده و چوبینش از رگ آبی زنده و روان پر شده است.
دف هلالی بدر شکل و در شکارستان او
از حمل تا ثور و جدیش کاروان انگیخته
هوش مصنوعی: در میان شکارگاهی که شبیه به ماه کامل است، صدای دفی شنیده می‌شود و کاروان‌هایی از ابتدا تا پایان ماه در آنجا به راه افتاده‌اند.
زخمهٔ گشتاسب در کین سیاوش نقش سحر
پیش تخت شاه کیخسرو مکان انگیخته
هوش مصنوعی: زخمی که گشتاسب به خاطر کینه‌اش از سیاوش به وجود آورده، در برابر تخت شاه کیخسرو، جایی برای تحریک و جنجال ایجاد کرده است.
راوی خاقانی از آهنگ در دیوان سمع
نقش نام بوالمظفر اخستان انگیخته
هوش مصنوعی: راوی خاقانی در دیوان سمع، به زیبایی نام بوالمظفر را با آهنگی جذاب معرفی کرده است.