گنجور

شمارهٔ ۱۹ - در مدح خاقان اکبر شروان شاه منوچهربن فریدون و بستن سد باقلانی و التزام صبح در هر بیت

جبههٔ زرین نمود طرهٔ صبح از نقاب
خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفرای ناب
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
چرخ ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جبههٔ زرین نمود طرهٔ صبح از نقاب
خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
هوش مصنوعی: صبح با تلألو و درخشندگی خود، مانند یک مو طلایی، از پس پوشش شب و خنده‌های آن نمایان می‌شود. این صبح، در حقیقت، نمادی از تابش آفتاب است که به زندگی و روز جدید امید و روشنایی می‌بخشد.
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح
سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
هوش مصنوعی: چشمک ستاره‌ها بر لبخند صورت صبح تاثیر گذاشت و اشک‌های ابرها زمین را شستشو دادند.
صبح چو پشت پلنگ کرد هوا را دو رنگ
ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
هوش مصنوعی: صبح که هوا مانند پشت پلنگ رنگین شده است، ماه مانند شاخ گوزنی از پشت پرده ظاهر می‌شود.
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفرای ناب
هوش مصنوعی: زمان، صبح را به وجود آورد و شب را از بین برد. فضای جهان، سرشار از زیبایی و روشنی شد.
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند
از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
هوش مصنوعی: در صبح زود، سفره‌ای از نعمت‌ها گسترده می‌شود که از خورشید نازل گردیده و به دنبال آن، قطرات شبنم به شکل گلابی خاص چیده می‌شوند.
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب
اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
هوش مصنوعی: صبح نشینان مانند شمعی هستند که اشک‌های شادی‌شان ریخته شده و با هر قطره اشک، همچنین یک قدح شراب در دست دارند که شمعی را روشن کرده است. این تصویر به نوعی نشان‌دهنده غم و شادی توامان در یک لحظه است.
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام
ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
هوش مصنوعی: ساقی به شدت مشغول است و مانند پرنده‌ای که در دام افتاده، دستانش درگیر است. صبح زود با گرما و حرارتش دانه‌های دل‌ها را که در سردرگمی و بی‌قراری هستند، به حرکت درآورده است.
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح
جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
هوش مصنوعی: صبح که می‌رسد، جان آدمی مانند شراب سرشار از زندگی و نشاط می‌شود. شراب هم مانند روح پاک است و وقتی که در خاک می‌نوشیم، به نوعی با خاک و خاکی‌ بودنمان پیوند می‌خوریم و دچار حالتی از مستی و سرخوشی می‌شویم که ما را در آغوش طبیعت و هستی غوطه‌ور می‌کند.
چرخ ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
هوش مصنوعی: در صبح، چرخ گردشی شبیه به میوه‌ی ترنج به وجود می‌آید که زردی را از نارنج می‌گیرد و به دنبال دستی است که ملک و مالکیت را در دستانش دارد.
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن
موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
هوش مصنوعی: صبح آسمان عظمت و جلال، پادشاه موسی فرا می‌رسد که سخن او همچون خضر است. اعتقاد و باور خضر در کنار سکندر و مقام او نمایان است.

حاشیه ها

1393/05/26 11:07
عادل

جبهت زرین نمود طرهٔ صبح از نقاب عطسهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
میغ چو پشت پلنگ کرد هوا را بصبح ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
صبح فنک پوش را ابر زره زد قبا برد کلاه زرش قند زشب راز تاب
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
چرخ ترنجی به صبح ساخته نارنج زر از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب

1393/05/26 11:07
adel

جبهت زرین نمود طرهٔ صبح از نقاب عطسهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
غمزهٔ اختر ببست خندهٔ رخسار صبح سرمهٔ گیتی بشست گریهٔ چشم سحاب
میغ چو پشت پلنگ کرد هوا را بصبح ماه چو شاخ گوزن روی نمود از حجاب
دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
صبح فنک پوش را ابر زره زد قبا برد کلاه زرش قند زشب راز تاب
مائده سالار صبح نزل سحرگه فکند از پی جلاب خاص ریخت ز ژاله گلاب
صبح نشینان چو شمع ریخته اشک طرب اشک فشرده قدح شمع گشاده شراب
پنجهٔ ساقی گرفت مرغ صراحی به دام ز آتش صبح اوفتاد دانهٔ دلها به تاب
صبح همه جان چو می، می همه صفوت چو روح جرعه شده خاک بوس خاک ز جرعه خراب
چرخ ترنجی به صبح ساخته نارنج زر از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
صبح سپهر جلال، خسرو موسی سخن موسی خضر اعتقاد خضر سکندر جناب
با سلام وعرض ادب برخی از گزینه ها اشتباه بود که اصلاحش رو نوشتم

1396/05/13 07:08
حسام

با درود
در مصرع دوم بیت چهارم "صفرای ناب" به جای "صفاری ناب" صحیح به نظر می رسد.

1397/12/02 11:03
دکتر امین لو

بیت چهارم : دهره برانداخت صبح، زهره برافکند شب
پیکر آفاق گشت غرقهٔ صفاری ناب
در مصرع دوم این بیت کلمه کلمه صفرای ، صفاری تایپ شده است است باید اصلاح گردد.
بیت نهم : چون ترنجی به صبح ساخته نارنج زر
از پی دست ملک، مالک رق و رقاب
در مصرع اول این بیت کلمه چرخ ، چون تایپ شده است اصلاح شود.