گنجور

شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان بن منوچهر

خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته
یک اسبه بر گوی فلک میدان نو پرداخته
عیسی کده خرگاه او وز دلو یوسف چاه او
در حوت یونس گاه او برسان نوپرداخته
این علت جان بین همی، علت‌زدای عالمی
سرسام وی را هردمی درمان نو پرداخته
ابر از هوا بر گل چکان ماند به زنگی دایگان
در کام رومی بچگان پستان نو پرداخته
برده به چارم منظره، مهره برون از ششدره
نزل جهان را از بره، صد خوان نو پرداخته
هان شاخ دولت بنگرش کامسال نیک آمد برش
چون باربد مرغ از برش دستان نو پرداخته
شاه فلک بر گاه نو داده جهان را جاه نو
چون حصن دین را شاه نو بنیان نو پرداخته
هان النثار ای قوم هان جان مژده خواهید از مهان
کاینک سر شروان‌شهان ایوان نو پرداخته
بنموده اخترتان هنر، بخشیده افسرتان ظفر
اقبال خسروتان ز فر، کیهان نو پرداخته
خسرو جلال الدین سزد دارای شروان این سزد
بزمش سپهر آئین سزد دوران نو پرداخته
قصرش گلستان ارم، صدرش دبستان کرم
در هر شبستان از نعم بستان نو پرداخته
ایوانش را کز کعبه بیش، احسانش زمزم رانده پیش
از بوقبیس حلم خویش ارکان نو پرداخته
محراب خضر ایوان او، به ز آب حیوان خان او
در هر شکارستان او، حیوان نو پرداخته
فراش صدرش هر شهی، بهر چنین میدان‌گهی
چرخ از مه نو هر مهی چوگان نو پرداخته
گردون چو طاقی از برش، بسته نطاقی بر درش
در هر رواقی از زرش، برهان نو پرداخته
هر خاک پایش قبله‌ای، هر آب‌دستش دجله‌ای
هر بذل او در بذله‌ای، صد کان نو پرداخته
اشکال دولت کرده حل، بر تیرش از روی محل
این سبز پنگان از زحل، پیکان نو پرداخته
کلکش ابد را قهرمان بهر دواتش هر زمان
هست از فم الحوت آسمان دندان نو پرداخته
چون از لعاب شیر نر، دندان گاو است آب‌خور
تیغش بر اعدا از سقر، زندان نو پرداخته
باد از بقا حصن تنش، وز گرز البرز افکنش
بر حصن جان دشمنش، غضبان نو پرداخته
حکمش ولیعهد قدر، پیکانش سلطان ظفر
تیرش ز طغرای هنر فرمان نو پرداخته
تریاق عدلش هر دمی اکسیر جان عالمی
خاقانی از مدحش همی دیوان نو پرداخته

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته
یک اسبه بر گوی فلک میدان نو پرداخته
هوش مصنوعی: خورشید کسری که بر فراز ایوان نو طلوع کرده، به مانند یک اسب بر روی گوی آسمان در میدان جدید در حال دویدن است.
عیسی کده خرگاه او وز دلو یوسف چاه او
در حوت یونس گاه او برسان نوپرداخته
هوش مصنوعی: حضرت عیسی در جایی آشیانه دارد که محل عبادت اوست و از آن‌جا چاه یوسف قرار دارد. همچنین در دریا، مکان یونس وجود دارد که او را به یاد می‌آورد. این همه نشان‌دهنده ارتباط عمیق و معنوی میان شخصیت‌های بزرگ و مکان‌های مقدس است که هر کدام داستان و پیام مخصوص به خود را دارند.
این علت جان بین همی، علت‌زدای عالمی
سرسام وی را هردمی درمان نو پرداخته
هوش مصنوعی: این جان را که به دلائل مختلف آشفته و بیمار شده، هر لحظه با درمان‌های جدیدی مواجه می‌شود تا بر مشکلاتش فائق آید.
ابر از هوا بر گل چکان ماند به زنگی دایگان
در کام رومی بچگان پستان نو پرداخته
هوش مصنوعی: ابر از آسمان همچون یک دایه بر روی گل‌ها باران می‌ریزد، مانند مادری که به نوزادانش شیر می‌دهد.
برده به چارم منظره، مهره برون از ششدره
نزل جهان را از بره، صد خوان نو پرداخته
هوش مصنوعی: توی چهارم، مناظر زیبایی وجود دارد و از محدودیت‌ها خارج شده‌ام. زندگی را مانند هدیه‌ای که هزاران مسیر مختلف دارد، تجربه می‌کنم.
هان شاخ دولت بنگرش کامسال نیک آمد برش
چون باربد مرغ از برش دستان نو پرداخته
هوش مصنوعی: به دقت به شاخ و برگ کیمیای سرنوشت نگاه کن، که به زیبایی و خوشبختی نزدیک شده است. مانند باربد، نوازنده معروف، که با دستانی نو و هنر خود، آوای دل‌انگیزی را می‌سازد.
شاه فلک بر گاه نو داده جهان را جاه نو
چون حصن دین را شاه نو بنیان نو پرداخته
هوش مصنوعی: پادشاه آسمان به جهانی نو و با شانی نو، همچون دژ دین، حکومتی نو و بنیادی نو فراهم کرده است.
هان النثار ای قوم هان جان مژده خواهید از مهان
کاینک سر شروان‌شهان ایوان نو پرداخته
هوش مصنوعی: ای مردم، بشنوید! جانتان را خوشحال کنید که از بزرگانی که در راه آمده‌اند، خبر خوشی در راه است. اینک سرزمین شاهان شروان، به تازگی آراسته شده است.
بنموده اخترتان هنر، بخشیده افسرتان ظفر
اقبال خسروتان ز فر، کیهان نو پرداخته
هوش مصنوعی: ستاره‌های شما نشان‌دهنده‌ی هنر شماست و موفقیت شما را به شما عطا کرده است. به خاطر نشاط و خوشبختی‌تان، جهان جدیدی ساخته شده است.
خسرو جلال الدین سزد دارای شروان این سزد
بزمش سپهر آئین سزد دوران نو پرداخته
هوش مصنوعی: خسرو جلال الدین، شایسته است که در شروان حکومت کند. این بزم او، باید مورد توجه آسمان باشد و دوران جدیدی برایش رقم بخورد.
قصرش گلستان ارم، صدرش دبستان کرم
در هر شبستان از نعم بستان نو پرداخته
هوش مصنوعی: کاخ او مانند گلستان ارم است و بالایش مانند مدرسه کرم. در هر اتاقش، نعمت‌ها به زیبایی چیده شده‌اند.
ایوانش را کز کعبه بیش، احسانش زمزم رانده پیش
از بوقبیس حلم خویش ارکان نو پرداخته
هوش مصنوعی: او ایوانی دارد که از کعبه هم بزرگ‌تر است و احسانش مانند آب زمزم پیش از برقراری امنیت به دیگران می‌رسد. او با صبر و حلم خود، بنیادهای نوینی را بنا نهاده است.
محراب خضر ایوان او، به ز آب حیوان خان او
در هر شکارستان او، حیوان نو پرداخته
هوش مصنوعی: محل عبادت خضر مانند ایوان اوست و برکت آن بیش از آب حیات است. در هر جایی که شکار می‌کند، حیوان‌های تازه و جدیدی به وجود می‌آورد.
فراش صدرش هر شهی، بهر چنین میدان‌گهی
چرخ از مه نو هر مهی چوگان نو پرداخته
هوش مصنوعی: هر پادشاهی برای چنین میدانی، فراشی دارد که در صدر می‌نشیند. مانند اینکه هر ماه، چرخ زمان به شکل جدیدی می‌چرخد و بازی تازه‌ای آغاز می‌شود.
گردون چو طاقی از برش، بسته نطاقی بر درش
در هر رواقی از زرش، برهان نو پرداخته
هوش مصنوعی: آسمان مانند طاقی است که دور آن را با زینت‌ها و نشانه‌ها تزیین کرده‌اند. در هر گوشه از آن، زیبایی‌های جدیدی به وجود آمده است که به شکلی خاص جلوه‌گری می‌کند.
هر خاک پایش قبله‌ای، هر آب‌دستش دجله‌ای
هر بذل او در بذله‌ای، صد کان نو پرداخته
هوش مصنوعی: هر جا که او قدم بگذارد، آنجا به عنوان قبله‌ی عبادت در نظر گرفته می‌شود و هر چشمه‌ای که با دست او پر شود، مانند رود دجله است. هر بخشش و نیکی که او انجام دهد، منبع ثروت و برکت بسیار است.
اشکال دولت کرده حل، بر تیرش از روی محل
این سبز پنگان از زحل، پیکان نو پرداخته
هوش مصنوعی: حکومت مشکلات را حل کرده و از تیرش به طرف زمین شلیک می‌کند، این نیروی سبز که به سیاره زحل تعلق دارد، سلاحی نوین را آماده کرده است.
کلکش ابد را قهرمان بهر دواتش هر زمان
هست از فم الحوت آسمان دندان نو پرداخته
هوش مصنوعی: هر لحظه که قهرمانان برای نوشتن و خلق آثار خود به قلم و دوات نیاز دارند، خود را به آن قلم می‌سپارند و از توانایی‌های آسمانی و طبیعی بهره می‌برند.
چون از لعاب شیر نر، دندان گاو است آب‌خور
تیغش بر اعدا از سقر، زندان نو پرداخته
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به قدرت و سرسختی دندان گاو اشاره دارد که از شیر نر به قوت و استحکام رسیده است. همچنین به تیغی اشاره می‌کند که می‌تواند دشمنان را به کشتن بکشاند و به نوعی زندان و عذاب را برای آنها رقم بزند. در کل، مفهوم این بیت به نمایش قدرت و تاثیرگذار بودن در مواجهه با دشمنان است.
باد از بقا حصن تنش، وز گرز البرز افکنش
بر حصن جان دشمنش، غضبان نو پرداخته
هوش مصنوعی: باد به عنوان یک نیرو، خود را به دفاع از بدن مردمان قوی می‌داند و با قدرت و هیبتش بر جان دشمنان حمله می‌کند. این نشان‌دهنده‌ی خشم و مقاومت در برابر تهدیدات است.
حکمش ولیعهد قدر، پیکانش سلطان ظفر
تیرش ز طغرای هنر فرمان نو پرداخته
هوش مصنوعی: دستوری که از ولیعهد قدر صادر شده، به نوعی مانند تیر و پیکانی است که از قدرت سلطنت نشأت می‌گیرد. این تیر، نمایان‌گر هنر و خلاقیتی است که در فرمان جدیدی به کار رفته است.
تریاق عدلش هر دمی اکسیر جان عالمی
خاقانی از مدحش همی دیوان نو پرداخته
هوش مصنوعی: خنکای عدالت او هر لحظه مانند دارویی شفابخش برای جان جهانیان است. خاقانی به خاطر ستایش او اشعاری تازه و زیبا سروده است.