گنجور

شمارهٔ ۱۸۸ - در مدح عصمة الدین عمهٔ اخستان

ای در حرمت نشان کعبه
درگاه تو را نشان کعبه
ای کمتر خادمان بزمت
بهتر ز مجاوران کعبه
کعبه است درت، نوشته خورشید
العبد بر آستان کعبه
شاهان همه در پناه قدرت
چون مرغان در امان کعبه
گردون به مثال بارگاهت
کرده ز حق امتحان کعبه
حق کرده خلیل را اشارت
تا کرد بنا بسان کعبه
ملت به جوار تو بیاسود
چون صید به دودمان کعبه
جای قسم و مقام سجده است
از بهر خواص جان کعبه
خاک قدمت به عرض مصحف
صحن حرمت نشان کعبه
کعبه به درت پیام داده است
کای کعبهٔ جان و جان کعبه
جبریل که این پیام بشنود
جانی ستد از زبان کعبه
بر کعبه کنند جان فشان خلق
بر صدر تو جان فشان کعبه
دست تو محیط بر ممالک
ابری شده سایبان کعبه
شیطان ز درت رمیده آنسانک
پیلان ز نگاهبان کعبه
ای تشنهٔ ابر رحمت تو
چون من لب ناودان کعبه
ظلم از در تو رمیده چون دیو
از سایهٔ پاسبان کعبه
ظلم و حرم تو، حاش لله
پای سگ و نردبان کعبه
رضوان صفت در سرایت
کرده است بر آستان کعبه
جوید به تبرک آب دستت
چون حاج ز ناودان کعبه
دهلیز سرات ناف فردوس
چون ناف زمین میان کعبه
چندان که مجاور حجابی
داری صفت نهان کعبه
شروان به تو مکه گشت و بزمت
دارد حرم عیان کعبه
ای کعبه بساط آسمان خوان
عنقا شده مور خوان کعبه
گر خصم به کین تو کشد دست
چون ابرهه بر زیان کعبه
ز اقبال تو سنگ سار گردد
چون پیل زیان رسان کعبه
ای دولت در رکاب بختت
چون جنت در عنان کعبه
هر پنج نماز چون کنی روی
سوی در کامران کعبه
بر فرق تو اختران رحمت
بارند ز آسمان کعبه
ای کعبهٔ ملک عصمة الدین
من بندهٔ رایگان کعبه
ای بانونی شرق و کعبهٔ جود
من بلبل مدح خوان کعبه
گر کعبه چو من شدی زبان‌ور
وصف تو بدی بیان کعبه
موقوف اشارت تو ماندم
چون حاجی میهمان کعبه
تا از حجر است و آستانه
خال سیه و لبان کعبه
در دولت جاودانت بی‌نام
هم حرمت و هم توان کعبه
پردهٔ در بارگاه بادت
زان حله که هست ز آن کعبه
دولت شده رد ضمان عمرت
چون ملت در ضمان کعبه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای در حرمت نشان کعبه
درگاه تو را نشان کعبه
هوش مصنوعی: ای محبوب، تو همچون کعبه‌ای هستی که در حرمت و جایگاهت، همه جا به تو می‌نگرند.
ای کمتر خادمان بزمت
بهتر ز مجاوران کعبه
هوش مصنوعی: ای کسانی که در خدمت من هستید، شما از آن‌هایی که در نزد کعبه هستند، برتر و بهتر هستید.
کعبه است درت، نوشته خورشید
العبد بر آستان کعبه
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به اهمیت و ارزش دروازه‌ات اشاره می‌شود، به طوری که آن را به کعبه تشبیه می‌کند. وجود نوری در آن در، نشان‌دهنده مقام و منزلت خاصی است، مانند اینکه نام «عبد» بر آستانه مکانی مقدس نوشته شده باشد.
شاهان همه در پناه قدرت
چون مرغان در امان کعبه
هوش مصنوعی: پادشاهان تحت حمایت قدرت مانند پرندگانی هستند که در کعبه در امانند و از خطرات محفوظ‌اند.
گردون به مثال بارگاهت
کرده ز حق امتحان کعبه
هوش مصنوعی: آسمان مانند بارگاه تو، امتحانی از حق ایجاد کرده است که شایستگی‌های تو را بسنجد.
حق کرده خلیل را اشارت
تا کرد بنا بسان کعبه
هوش مصنوعی: خلیل (ابراهیم) را خداوند بشارتی داد تا بنا را به شکل کعبه بسازد.
ملت به جوار تو بیاسود
چون صید به دودمان کعبه
هوش مصنوعی: مردم در سایه و امنیت تو آرامش می‌یابند، مانند شکارچیانی که به دامن سرزمین مقدس کعبه پناه می‌برند.
جای قسم و مقام سجده است
از بهر خواص جان کعبه
هوش مصنوعی: اینجا را با سوگند و سجده می‌توان پر کرد، چرا که این مکان، به خاطر روحانیون و افراد خاص، همانند خانه کعبه دارای اهمیت ویژه‌ای است.
خاک قدمت به عرض مصحف
صحن حرمت نشان کعبه
هوش مصنوعی: خاک پای تو به اندازه‌ی کتاب مقدس و در برابر حرمتت، نشانه‌ای از کعبه است.
کعبه به درت پیام داده است
کای کعبهٔ جان و جان کعبه
هوش مصنوعی: کعبه به تو پیام رسانده است، ای کعبه‌ای که روح و جان کعبه هستی.
جبریل که این پیام بشنود
جانی ستد از زبان کعبه
هوش مصنوعی: وقتی جبرئیل این پیام را بشنود، روحی از زبان کعبه می‌گیرد.
بر کعبه کنند جان فشان خلق
بر صدر تو جان فشان کعبه
هوش مصنوعی: مردم جان خود را فدای تو می‌کنند، حال آنکه کعبه هم به خودی خود جان‌فشانی نمی‌کند. تو در مرتبه‌ای بالاتر از کعبه هستی.
دست تو محیط بر ممالک
ابری شده سایبان کعبه
هوش مصنوعی: دست تو مانند سایه‌ای است که بر سر سرزمین‌های وسیع قرار گرفته و به کعبه پناه می‌دهد.
شیطان ز درت رمیده آنسانک
پیلان ز نگاهبان کعبه
هوش مصنوعی: شیطان از در تو فرار کرده است، همان‌طور که فیل‌ها از نگاهبان کعبه فرار می‌کنند.
ای تشنهٔ ابر رحمت تو
چون من لب ناودان کعبه
هوش مصنوعی: ای کسی که همچون من، در جستجوی باران رحمت الهی هستی، به من نگاه کن که لب ناکجا کعبه نشسته‌ام.
ظلم از در تو رمیده چون دیو
از سایهٔ پاسبان کعبه
هوش مصنوعی: ظلم به سرعت از در تو فراری است، مانند دیوی که از سایهٔ نگهبان کعبه دوری می‌کند.
ظلم و حرم تو، حاش لله
پای سگ و نردبان کعبه
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و حرمت تو، هرگز نمی‌گذارم که پای سگ و نردبانی به کعبه نزدیک شود.
رضوان صفت در سرایت
کرده است بر آستان کعبه
هوش مصنوعی: عطر و زیبایی رضوان در گوشه و کنار آستان کعبه جاری شده است.
جوید به تبرک آب دستت
چون حاج ز ناودان کعبه
هوش مصنوعی: آب دستت را مثل حاجی که از ناودان کعبه می‌نوشد، بجوی و برکت بگیر.
دهلیز سرات ناف فردوس
چون ناف زمین میان کعبه
هوش مصنوعی: دهلیز سرات، که در واقع مسیری است برای عبور به بهشت، به گونه‌ای از ناف زمین، که مرکز کعبه است، تشبیه شده است. این بیت به ارتباط معنوی و مقدس میان این دو عنصر اشاره دارد و نمایانگر اهمیت کعبه به عنوان مرکزی در عالم است.
چندان که مجاور حجابی
داری صفت نهان کعبه
هوش مصنوعی: هر چقدر که در کنار حجابی قرار داری، صفات پنهان کعبه را نیز در خود داری.
شروان به تو مکه گشت و بزمت
دارد حرم عیان کعبه
هوش مصنوعی: شروان به تو شبیه مکه شده و به خاطر تو حرم و خانه کعبه را آشکار کرده است.
ای کعبه بساط آسمان خوان
عنقا شده مور خوان کعبه
هوش مصنوعی: ای کعبه، محلی که آسمان گردهم آمده و زندگی پرندگان افسانه‌ای در آن جریان دارد، حالا به منزلی تبدیل شده که مورچه‌ها هم در آن به زندگی مشغولند.
گر خصم به کین تو کشد دست
چون ابرهه بر زیان کعبه
هوش مصنوعی: اگر دشمن برای آسیب رساندن به تو دست به اقدام بزند، مانند ابرهه که برای تخریب کعبه تلاش کرد.
ز اقبال تو سنگ سار گردد
چون پیل زیان رسان کعبه
هوش مصنوعی: به خاطر خوش‌شانسی تو، سنگ‌ها به مانند فیل‌های آسیب‌زننده به خانه کعبه تبدیل می‌شوند.
ای دولت در رکاب بختت
چون جنت در عنان کعبه
هوش مصنوعی: ای بخت و اقبال تو همچون بهشتی است که در دستان قدرت خداوند در کعبه قرار دارد.
هر پنج نماز چون کنی روی
سوی در کامران کعبه
هوش مصنوعی: هر پنج نماز را به سوی در کعبه، با رویکردی شاد و خوشبختی انجام بده.
بر فرق تو اختران رحمت
بارند ز آسمان کعبه
هوش مصنوعی: بر سر تو ستاره‌های رحمت از آسمان کعبه نازل می‌شوند.
ای کعبهٔ ملک عصمة الدین
من بندهٔ رایگان کعبه
هوش مصنوعی: ای کعبه‌ای که منزلگاه و مرکز دین هستی، من بنده‌ای آزاد و بدون قید و شرط توام.
ای بانونی شرق و کعبهٔ جود
من بلبل مدح خوان کعبه
هوش مصنوعی: ای بانوی مشرق و کعبه‌ی سخاوت من، من بلبل هستم که در مدح کعبه می‌خوانم.
گر کعبه چو من شدی زبان‌ور
وصف تو بدی بیان کعبه
هوش مصنوعی: اگر کعبه مانند من سخن می‌گفت و توصیف تو را بیان می‌کرد، خود کعبه هم به زیبایی تو غبطه می‌خورد.
موقوف اشارت تو ماندم
چون حاجی میهمان کعبه
هوش مصنوعی: من مانند یک حاجی که در کعبه انتظار می‌کشد، به نشانه‌های تو وابسته شده‌ام و در حالت انتظار قرار دارم.
تا از حجر است و آستانه
خال سیه و لبان کعبه
هوش مصنوعی: تا هنگامی که سنگ و چوب و زیبایی‌های طبیعی وجود دارند و آثار مقدسی چون سیاهی خال و لب‌های کعبه در میان است.
در دولت جاودانت بی‌نام
هم حرمت و هم توان کعبه
هوش مصنوعی: در سلطنت ابدی تو، حتی بدون نام، هم احترام و هم قدرت کعبه وجود دارد.
پردهٔ در بارگاه بادت
زان حله که هست ز آن کعبه
هوش مصنوعی: پرده‌ای که در درگاه تو آویزان است، همانند آن لباس زیبا و مقدسی است که در کعبه وجود دارد.
دولت شده رد ضمان عمرت
چون ملت در ضمان کعبه
هوش مصنوعی: ثروت و خوشبختی تو مانند ضمانت‌نامه‌ای است که عمرت را تحت پوشش قرار داده است، همان‌طور که مردم در حفاظت از کعبه هستند.