گنجور

شمارهٔ ۱۷۱ - در عزلت و قناعت و بی‌طمعی

زین بیش آبروی نریزم برای نان
آتش دهم به روح طبیعی به جای نان
خون جگر خورم نخورم نان ناکسان
در خون جان شوم نشوم آشنای نان
با این پلنگ همتی از سگ بتر بوم
گر زین سپس چو سگ دوم اندر قفای نان
در جرم ماه و قرصهٔ خورشید ننگرم
هرگه که دیدها شودم رهنمای نان
از چشم زیبق آرم و در گوش ریزمش
تا نشنوم ز سفرهٔ دونان صلای نان
گفتم به ترک نان سپید سیه دلان
هل تا فنای جان بودم در فنای نان
نانشان چو برف لیک سخنشان چو ز مهریر
من زادهٔ خلیفه نباشم گدای نان
آن را دهند گرده که او گرد گو دوید
من کیمیای جان ندهم در بهای نان
چون آب آسیا سر من در نشیب باد
گر پیش کس دهان شودم آسیای نان
از قوت در نمانم گو نان مباش از آنک
قوتی است معدهٔ حکما را ورای نان
چون آهوان گیا چرم از صحن‌های دشت
اندیک نگذرم به در ده‌کیای نان
تا چند نان و نان که زبانم بریده باد
کب امید برد امید عطای نان
آدم برای گندمی از روضه دور ماند
من دور ماندم از در همت برای نان
آدم ز جنت آمد و من در سقر شدم
او در بلای گندم و من در بلای نان
یارب ز حال آدم ورنج من آگهی
خود کن عتاب گندم و خود ده جزای نان
تا کی ز دست ناکس و کس زخمها زنند
بر گردهای ناموران گردهای نان
نانم نداد چرخ ندانم چه موجب است
ای چرخ ناسزا نبدم من سزای نان
بر آسمان فرشتهٔ روزی به بخت من
منسوخ کرد آیت رزق از ادای نان
خاقانیا هوان و هوا هم طویله‌اند
تا نشکنند قدر تو، بشکن هوای نان
نانی که از کسان طلبی بر خدا نویس
کاخر خدای جانت به از کدخدای نان

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین بیش آبروی نریزم برای نان
آتش دهم به روح طبیعی به جای نان
هوش مصنوعی: دیگر برای نان آبرویم را نمی‌ریزم، زیرا به جای نان، آتش را به روح طبیعی می‌دهم.
خون جگر خورم نخورم نان ناکسان
در خون جان شوم نشوم آشنای نان
هوش مصنوعی: من با وجود سختی‌ها و دردهای زیاد، حاضر نیستم که از نان کسانی که شایسته نیستند بهره‌مند شوم. هرچند ممکن است به جانم آسیب برسد، اما نمی‌توانم در کنار این نان نامناسب، احساس آشنایی و راحتی کنم.
با این پلنگ همتی از سگ بتر بوم
گر زین سپس چو سگ دوم اندر قفای نان
هوش مصنوعی: اگر با این پلنگی به جنگ بپردازی، باید از سگ هم قوی‌تر باشی؛ زیرا اگر از او شکست بخوری، مثل سگی خواهی بود که در پی نان به تنهایی و بدون یار می‌دود.
در جرم ماه و قرصهٔ خورشید ننگرم
هرگه که دیدها شودم رهنمای نان
هوش مصنوعی: در نگاه من، نشانه‌ها و زیبایی‌های طبیعت مانند ماه و خورشید اهمیتی ندارند، چرا که هر زمان که چشمم به آن‌ها می‌افتد، فقط راهی برای تأمین زندگی و نان را می‌نگرم.
از چشم زیبق آرم و در گوش ریزمش
تا نشنوم ز سفرهٔ دونان صلای نان
هوش مصنوعی: می‌خواهم از زیبایی و جذابیت عشق استفاده کنم و در گوش او زمزمه‌های عاشقانه بگویم تا صدای فقر و بی‌عنایتی دیگران را نشنوم.
گفتم به ترک نان سپید سیه دلان
هل تا فنای جان بودم در فنای نان
هوش مصنوعی: گفتم که به خاطر نان سفید، دل‌های سیاه و تیره را ترک کنم، تا زمانی که جانم در نان فراموش شود.
نانشان چو برف لیک سخنشان چو ز مهریر
من زادهٔ خلیفه نباشم گدای نان
هوش مصنوعی: نان آنها مانند برف زود ذوب می‌شود، اما صحبت‌هایشان پر از مهر و محبت است. من نه از نسل خلیفه هستم و نه دلیلی دارم که در پی نان به زندگی ام ادامه دهم.
آن را دهند گرده که او گرد گو دوید
من کیمیای جان ندهم در بهای نان
هوش مصنوعی: هر که به او ادعا کند، من جان و روح خود را برای نان و لقمه‌ای نمی‌فروشم.
چون آب آسیا سر من در نشیب باد
گر پیش کس دهان شودم آسیای نان
هوش مصنوعی: وقتی که در باد پایین می‌آیم، مانند آبی که در آسیا می‌چرخد، اگر با کسی صحبت کنم، دیگران ممکن است به من بگویند که نانی برای من نیست.
از قوت در نمانم گو نان مباش از آنک
قوتی است معدهٔ حکما را ورای نان
هوش مصنوعی: من به خاطر نان نمی‌مانم؛ زیرا غذای واقعی در نظر حکما فراتر از نان است.
چون آهوان گیا چرم از صحن‌های دشت
اندیک نگذرم به در ده‌کیای نان
هوش مصنوعی: مانند آهوان که در دشت‌ها به چریدن مشغولند، من از مکان‌های دلپذیر و لذت‌بخش نمی‌گذرم، حتی اگر به دروازه‌ای که به نعمت و روزی می‌رسد، نزدیک شوم.
تا چند نان و نان که زبانم بریده باد
کب امید برد امید عطای نان
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در انتظار روزی هستم و زبانم توان بیان خواسته‌هایم را ندارد. امیدوارم که این انتظار به نتیجه برسد و روزی فرا رسد که به من نعمت و روزی داده شود.
آدم برای گندمی از روضه دور ماند
من دور ماندم از در همت برای نان
هوش مصنوعی: انسان به خاطر جستجوی لقمه‌ای از جنت و خوشی‌ها دور مانده است. من نیز به خاطر خواسته‌ها و آرزوهایم از در آرزوها و نیات خوب دور ماندم.
آدم ز جنت آمد و من در سقر شدم
او در بلای گندم و من در بلای نان
هوش مصنوعی: انسان از بهشت به زمین آمد و من در افتادم به عذاب و رنج، او دچار مشکلات ناشی از گندم شد و من به مشکلات نان دچار شدم.
یارب ز حال آدم ورنج من آگهی
خود کن عتاب گندم و خود ده جزای نان
هوش مصنوعی: ای خدا، اگر از حال آدم و رنج من آگاه هستی، خودت را بر من عتاب کن و با وجود غم و درد، پاداشی به من بده به مانند نانی که برای گندم داده می‌شود.
تا کی ز دست ناکس و کس زخمها زنند
بر گردهای ناموران گردهای نان
هوش مصنوعی: تا کی باید از دست افراد بی‌کیفیت و بی‌ارزش آسیب ببینیم و بر چهره‌های برجسته و مشهور زخم بزنند؟
نانم نداد چرخ ندانم چه موجب است
ای چرخ ناسزا نبدم من سزای نان
هوش مصنوعی: زندگی و روزگار برای من نان نمی‌دهد و نمی‌دانم چه دلیلی دارد. ای روزگار، من هیچ بدی به تو نکرده‌ام که deserve نانم.
بر آسمان فرشتهٔ روزی به بخت من
منسوخ کرد آیت رزق از ادای نان
هوش مصنوعی: در آسمان، فرشته‌ای که روزی را تقسیم می‌کند، به دلیل بدشانسی من، نشانه‌ای از روزی و نان را از من گرفت.
خاقانیا هوان و هوا هم طویله‌اند
تا نشکنند قدر تو، بشکن هوای نان
هوش مصنوعی: ای خاقان، هوس‌ها و آرزوها مانند یک جایگاه محدود هستند که به خاطر ارزش تو نمی‌توانند به تو آسیب برسانند، پس به خاطر تأمین نیاز خود، این آرزوها را بشکن.
نانی که از کسان طلبی بر خدا نویس
کاخر خدای جانت به از کدخدای نان
هوش مصنوعی: اگر از افرادی درخواست نان و روزی کنی، بهتر است به خداوند توکل کنی؛ زیرا در نهایت خداوند راه بهتری برای تامین زندگی‌ات از هر مورد دیگری خواهد داشت.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۷۱ - در عزلت و قناعت و بی‌طمعی به خوانش علی نظیری

حاشیه ها

1394/04/12 17:07
فرشاد عربی

بیت هشتم «گرد کو » درست است یعنی گرد کوی گشتن برای گدایی
بیت دوازدهم مصرع دوم« کآب» درست است مخفف « که آب»

1394/04/12 17:07
فرشاد عربی

بیت شانزدهم اینگون هدرست است: بر گُرده‌های ناموران گِرده‌های نان

1394/10/31 05:12
مجید

mishe lotfan maniye tak take abyat o ham qarar bedin?

1401/02/06 13:05
امین زندی دره غریب

در بیت چهارم « در جرم ماه و قرصه ی خورشید ننگرم» دارد به شبیه بودن شکل ماه و خورشید به نان اشاره می کند .