گنجور

شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه

صبح است کمانکش اختران را
آتش زده آب پیکران را
هنگام صبوح موکب صبح
هنگامه دریده اختران را
بر صرع ستارگان دم صبح
ماند نفس فسون گران را
یک می به دو گنج شایگان خر
رغم دل رایگان خوران را
دریاکش از آن چمانهٔ زر
کو ماند کشتی گران را
می تا خط ازرق قدح کش
خط در کش زهد پروران را
از سیم صراحی و زر می
دستارچه ساز دلبران را
دستارچه بین ز برگ شمشاد
طوق غبب سمن بران را
خورشید چو کعبتین همه چشم
نظاره هلال منظران را
زهره به دو زخمه از سر نعش
در رقص کشد سه خواهران را
از باده چو شعله از صنوبر
گلنار به کف صنوبران را
نراد طرب به مهره بازی
از دست، بنفش کرده ران را
در گوهر می زر است و یاقوت
تریاک، مزاج گوهران را
یاقوت و زرش مفرح آمد
جان داروی درد غم بران را
می درده و مهره نه به تعجیل
این ششدرهٔ ستم گران را
هرکس را جام در خورش ده
از سوخته فرق کن تران را
گر قطره رسد به بد دلان می
یک دریا ده دلاوران را
دردی و سفال مفلسان راست
صافی و صدف توان گران را
شش پنج زنند برتران نقش
یک نقش رسد فرو تران را
چو جرعه فلک به خاک بوسی
خاکی شده جرعهٔ سران را
خاقانی خاک جرعه چین است
جام زر شاه کامران را
وز در دری نثار ساز است
شروان شه صاحب القران را
خاقان کبیر ابوالمظفر
سر جمله شده مظفران را
در گردن صفدران خزران
افکنده کمند خیزران را
دریا ز کفش غریق گوهر
او گوهر تاج گوهران را
با موکبش آب شور دریا
ماند عرق تکاوران را
باکو به دعای خیرش امروز
ماند بسطام و خاوران را
باکو به بقاش باج خواهد
خزران و ری و زره گران را
شمشیرش از آسمان مدد یافت
فتح دربند و شابران را
گشتاسب معونت از پسر خواست
کاورد به دست دختران را
این قطعه کنم به مدح تضمین
کاستاد منم سخنوران را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح است کمانکش اختران را
آتش زده آب پیکران را
هوش مصنوعی: صبح شده و کماندار ستارگان را به آتش کشیده و آب تیرها را زلال کرده است.
هنگام صبوح موکب صبح
هنگامه دریده اختران را
هوش مصنوعی: در صبح زود، وقتی که سپیده دم برمی‌خیزد، ستاره‌ها به طرز شگفت‌انگیزی ناپدید می‌شوند و نور خورشید همه چیز را روشن می‌کند.
بر صرع ستارگان دم صبح
ماند نفس فسون گران را
هوش مصنوعی: نفس فسون‌گر در صبح مانند زرق و برق ستارگان باقی می‌ماند.
یک می به دو گنج شایگان خر
رغم دل رایگان خوران را
هوش مصنوعی: یک جام شراب به دو گنج با ارزش می‌ارزد و دل‌ باخته‌های بی‌دغدغه را به مهمانی می‌طلبد.
دریاکش از آن چمانهٔ زر
کو ماند کشتی گران را
هوش مصنوعی: کشتی‌ها که در دریا هستند، مانند گنجینه‌های طلا می‌مانند که در عمق دریا پنهان شده‌اند.
می تا خط ازرق قدح کش
خط در کش زهد پروران را
هوش مصنوعی: بیا و از جامی آبی بنوش، خطی از زندگی بکش و در کنار زهدپروران به کمال برسی.
از سیم صراحی و زر می
دستارچه ساز دلبران را
هوش مصنوعی: با استفاده از نقره و طلا، زیبایی‌هایی برای دلبران بساز.
دستارچه بین ز برگ شمشاد
طوق غبب سمن بران را
هوش مصنوعی: دستارچه‌ای را ببین که از برگ‌های شمشاد درست شده و به دور گردن سمن گره خورده است.
خورشید چو کعبتین همه چشم
نظاره هلال منظران را
هوش مصنوعی: خورشید مانند دو کعبه است که همه چشم‌ها به تماشای هلال‌های زیبا و جلوه‌های آن دوخته شده‌اند.
زهره به دو زخمه از سر نعش
در رقص کشد سه خواهران را
هوش مصنوعی: زهره با دو حرکت از سر جنازه، سه خواهر را به رقص درمی‌آورد.
از باده چو شعله از صنوبر
گلنار به کف صنوبران را
هوش مصنوعی: از شراب چون شعله که از درخت صنوبر می‌رقصد، درختان صنوبر را با گل سرخ می‌آراید.
نراد طرب به مهره بازی
از دست، بنفش کرده ران را
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از شادی و نشاط اشاره دارد که به خاطر یک بازی با مهره‌ها به وجود آمده است. در این حالت، رنگ بنفش به گونه‌ای به ران‌ها یا پاهای شخص القا شده که نشان‌دهنده‌ی احساس هیجان و شادابی اوست. این تصویر، حالتی از بازی و سرگرمی را به تصویر می‌کشد که در آن فرد به شدت درگیر فعالیت‌های شاد و تفریحی است.
در گوهر می زر است و یاقوت
تریاک، مزاج گوهران را
هوش مصنوعی: در گوهرهای گرانبها، مانند طلا و یاقوت، نشانه‌هایی از مزاج و خواص وجود دارد. این یعنی هر کدام از آن‌ها ویژگی‌ها و خواص خاص خود را دارند که به نوعی به طبیعت و کیفیت آن‌ها وابسته است.
یاقوت و زرش مفرح آمد
جان داروی درد غم بران را
هوش مصنوعی: یاقوت و زر باعث شادی و نشاط می‌شوند، همان‌طور که داروی درد، غم را دور می‌کند.
می درده و مهره نه به تعجیل
این ششدرهٔ ستم گران را
هوش مصنوعی: شراب می‌نوشد و ستاره به سرعت در کار نیست، این شش ضلعی پر از ظلم و ستمگران را.
هرکس را جام در خورش ده
از سوخته فرق کن تران را
هوش مصنوعی: به هر کس که نوشیدنی مناسبش را بدهی، او را از دیگران متمایز خواهی کرد.
گر قطره رسد به بد دلان می
یک دریا ده دلاوران را
هوش مصنوعی: هرگاه که اندکی از هنر و خوبی به دست افرادی با دل‌های بد برسد، برای دلیران و نیکوکاران، مانند دریایی از نعمت و فضیلت خواهد بود.
دردی و سفال مفلسان راست
صافی و صدف توان گران را
هوش مصنوعی: درد و رنج از ناتوانان به مانند سفالی است که در دست آن‌ها شکل می‌گیرد، در حالی که صدف و گوهر به دست توانگران سختی و موانع را تجربه می‌کنند.
شش پنج زنند برتران نقش
یک نقش رسد فرو تران را
هوش مصنوعی: شش پنج با هم می‌زنند تا نیکو‌ترین نقش‌ها شکل بگیرد و برتر از آن، نقشی به وجود می‌آید که فرود‌تر از آن‌هاست.
چو جرعه فلک به خاک بوسی
خاکی شده جرعهٔ سران را
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان به زمین بوسه زد، خاک نیز به مقام والای خود افتخار کرد و مقام بزرگ‌ترها را تحت تأثیر قرار داد.
خاقانی خاک جرعه چین است
جام زر شاه کامران را
هوش مصنوعی: خاقانی، شاعر بزرگ، در وصف زرق و برق و زیبایی‌های دنیا، به خاکی اشاره می‌کند که مانند یک جرعه‌نوش به زندگی و لذت‌های مادی دلبسته است، و به جام زرین شاه کامران، که نماد ثروت و قدرت است، تشبیه می‌شود. در واقع، زرق و برق ظاهری و دنیا، مانند یک نوشیدنی خوش‌طعم به نظر می‌رسد.
وز در دری نثار ساز است
شروان شه صاحب القران را
هوش مصنوعی: از در ورودی، نغمه و ساز به شروان شه داده می‌شود، او که صاحب قرآن است.
خاقان کبیر ابوالمظفر
سر جمله شده مظفران را
هوش مصنوعی: خاقان بزرگ، ابوالمظفر، که سروازان و پیروان مظفر را جمع کرده است.
در گردن صفدران خزران
افکنده کمند خیزران را
هوش مصنوعی: در اطراف صفدران، بندهای چوبی به شکل خیزران افکنده شده است.
دریا ز کفش غریق گوهر
او گوهر تاج گوهران را
هوش مصنوعی: دریا از دست غرق‌شده، جواهرش را به نمایش می‌گذارد و این جواهر، برای تاج و جواهرات دیگر ارزشی ویژه دارد.
با موکبش آب شور دریا
ماند عرق تکاوران را
هوش مصنوعی: وقتی که سپاه و نیروهای دلیر می‌جوشند و در میدان نبرد حاضر می‌شوند، عرق و زحمات آن‌ها به اندازه‌ای است که به یاد دریا و آب شور می‌افتد؛ یعنی تلاش و جانفشانی آن‌ها بزرگ و تاثیرگذار است.
باکو به دعای خیرش امروز
ماند بسطام و خاوران را
هوش مصنوعی: به خاطر دعاهای خوب باکو، امروز بسطام و خاوران باقی مانده‌اند.
باکو به بقاش باج خواهد
خزران و ری و زره گران را
هوش مصنوعی: باکو به بقاش، تهیهٔ مالیات یا خراج را به عهده خواهد گرفت که شامل خزران، ری و زره‌های گرانبها می‌شود.
شمشیرش از آسمان مدد یافت
فتح دربند و شابران را
هوش مصنوعی: او در نبرد به یاری آسمانی دست یافت و بر دشمنان خود پیروز شد.
گشتاسب معونت از پسر خواست
کاورد به دست دختران را
هوش مصنوعی: گشتاسب از پسرش خواسته که کمک کند و دختران را به دست آورد.
این قطعه کنم به مدح تضمین
کاستاد منم سخنوران را
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که شاعر قصد دارد شعر یا قطعه‌ای را به ستایش استاد خود بنویسد و در این زمینه به مهارت و استعداد سخنوران اشاره می‌کند. شاعر به وسعت کلام و بیان خود اطمینان دارد و می‌خواهد توانایی‌هایش را در ستایش استادش نشان دهد.

حاشیه ها

1389/08/30 09:10
حسنا

اگر تفسیر و نقد این شعر همراهش باشد بهتر است

1397/12/21 20:02
دکتر امین لو

بیت ششم. می تا خط ازرق قدح کش
خط در کش زهد پروران را
خط ازرف خط چهارم جام می است.
جام می هفت خط دارد مبتدیان تا خط اول می نوشند و هرچه در میخوارگی پیشرفت می کنند تحمل خطوط بالاتر را دارند میخوارگان قهار تا خط هفتم جام می می خورند و منشأ ضرب المثل هفت خط اشاره به همین است به افراد خیلی زرنگ و حقه باز هفت خط می گویند.
اسامی هفت خط جام می را ادیب الملک فراهانی در این دو بیت آورده است.
هفت خط داشت جام جمشیدی
هریکی در صفا چو آیینه
جور و بغداد و بصره و ازرق
اشک و کاسه‌گر و فُرودینه

1397/12/21 20:02
دکتر امین لو

با کمال عذرخواهی در توضیحی که به بیت ششم نوشتم کلمه ارزق اشتباها ارزف تایپ شد.

1397/12/22 12:02
دکتر امین لو

بیت 12. نراد طرب به مهره بازی
از دست، بنفش کرده ران را
نراد یعنی قمار بازی که بازی نرد می کند معمول است که نراد وقتی بازی را می برد از شادی دستش را مجکم به زانوی حود می زند و جیغی می کشد. در این بیت طرب را به نراد تشبیه کرده و از را ه مبالعه می گوید خود طرب که معنی شادی است از فرط شادی مانند نراد مرتبا دستش را به روی زانوی خود می کوبد . تعداد ضربات این قدر زیاد بوده که روی زانویش را کبود کرده است. (نراد طرب اضافه تشبیهی است)

1397/12/22 12:02
دکتر امین لو

13. در گوهر می زر است و یاقوت تریاک، مزاج گوهران را
14. یاقوت و زرش مفرح آمد جان داروی درد غم بران را
این دو بیت موقوف المعنی است.
دربیت 15 گوهر می در اول بیت اضافه تشبیهی است و گوهر آخر بیت به معنی سرشت عالی و پاک است و گوهران صفت جای موصوف نشسته است و معنی آن اشخاص والامقام است هم چنین یاد آور شوم برای اینکه می شادی آور شود خرده های یاقوت و زر به جام می اضافه می کردند مفرح به معنی شادی آور و همچنین داروی شادی آور است است و در نوروز نامه چنین آمده است اطبا به مفرح اندر زر و سیم و مروارید افکنند و عود و مشک و ابریشم . پس با توضیح مفردات فوق معنی دو بیت روشن است. بدین ترتیب:
می مانند گوهری که دارای زر و یاقوت است و این معجون پادزهری است برای مزاج نیک گوهران و درییت بعدی هم می گوید این معحون مانند دارویی است که غم و غصه غمزدگان را زایل می کند.

1397/12/22 13:02
دکتر امین لو

بیت 15. می درده و مهره نه به تعجیل
این ششدرهٔ ستم گران را
به تعجیل یعمی به فوریت . ششدره اصطلاحی است در بازی نرد که در آن نراد وقتی تاس را می اندازد هر دو تاس شش می افتد. در بازی نرد گاهی شخص به مرحله آخر می رسد و در حالت باخت است و فقط اگر شانس ییاورد و وقتی مهره هایش را می اندازد جفت شش بیاورد از خطر نجات می یابد. این بیت کنایه از آن دارد که در کارزار زندگی آزادگان در مقابل ستم روزگار قرار گرفته اند و از شدت غصه ذر حال باختن روحیه خود هستند خاقانی می گوید تنها چیزی که آنها را از این غصه می تواند نجات دهد می است. در واقع می در این حالت به منزله ششدر افتادن مهره هاست که او را از باختن می رهاند و به همین جهت خاقانی می گوید می در ده.

1397/12/22 13:02
دکتر امین لو

بیت 19. شش پنج زنند برتران نقش
یک نقش رسد فرو تران را
بیت 20. چو جرعه فلک به خاک بوسی
خاکی شده جرعهٔ سران را
بیت 19 اصطلاحاتی است از بازی نرد خاقانی می گوید مهره های برتران در بازی زندگی که مانند بازی نرد است یا جفت پنج یا جفت شش می افتد اما مهره های فروتران جفت یک می افتد.
بیت 20 اشاره به رسمی دارد در میخوارگی و آن این است که میخواره برای اینکه سخاوت و جوانمردی خود را به طور سمبولیک نشان دهد چند قطره از می خود را به خاک که نازلترین موجود است هدیه می کند و از باب احسان چند قطره به خاک می ریزد. حال خاقانی می گوید فلک از سر تعظیم به پادشاه زمانه یعنی شروانشاه برای پابوسی به زمین آمده و در پای او تبدیل به نازلترین موجود یعنی خاک شده است اینک سران یعنی بزرگان به این خاک چند جرعه می هدیه می کنند. در این بیت خاقانی از روی مبالغه عظمت شروانشاه را بیان می کند.

1397/12/22 13:02
دکتر امین لو

در بیت 22 دُرّ دری یعنی زبان فارسی.
در بیت 24 صادران یعنی بزرگان؛ خزران یعنی اقوامی که در کنار دریای خزر زندگی می کردند

1402/08/04 23:11
جهن یزداد

زرگران و تبرسران از جا دربند شروان است

1403/02/10 21:05
Erfun naderi

پادکست خوانش قصیده همراه شرح آن در تلگرام: پیوند به وبگاه بیرونی