گنجور

مطلع سوم

انی لاخدم ناصح الخلفاء
مرد الائمة خاضع الحنفاء
بتحیة مشفوعة بمحامد
و محامد مقرونة بدعاء
و تعارف اکبرته بتذکر
و تذکر و شخصة بثناء
و لدیه لی مشفع من خلقه
قد سرنی لازال فی السراء
لقبول مدی حبه حرمته
مسودة و حمامة البیضاء
و قبوله فرشات معارا الامعارا
یسود کحلی کل اماء
ریح لجمت سلیمان الحجی
تختارها من عاصف و رخاء
طور کسبعة ابحر من رحله
ذو اربع من امهات هواء
فلک یدور منه هلال سرجه
یعلوه بدر صادق الالاء
ذوهمة و بهذا عزکانه
لیل تبرقع من بریق ضحاء
لما تمسست الخلال حسبته
نوحا کجودی ای علاء
یلقی کلام‌الله فارة طوره
و یری حبیب‌الله فوق حداء
ولو استطعت نثره کنوز لالی
لیراعه الغواص فی الداماء
هو قسورة و دواته صیادة
و ابیح عین المسک للادواء
عین بصفرتهایری وجه‌المنی
هی تقمع السوداء بالصفراء
مضحاک وجه وجه کل مطالب
مسقام عین عین کل دواء
عین کعین الشمس بالیرقان بل
وجه کوجه الماء للغرباء
لطمت ید الضراب سنة وجهها
فبدالها حائلا عدواء
مرموقة الافاق بل مرفوقة
الاخلاق بل مخلوقة الاضواء
جوالة البلدان بل قیالة الحزان
بل ختالة الاراء
جرح الشهود و عدل دیوان القضا
اقضی القضاة و اشفع الشفعاء
عمر الیهود لها و لون غیارهم
لکن مسیح العهد فی الاحیاء
عمرت بهدم الفضل عنوان الهوی
هدم العقول عمارة الاهواء
جرم کجمر جامد مسائلتی
یزکی به قندیل کل رخاء
فالجمر یخمدلا یلوح ضیاؤه
و لها خمود فی جلوة رضیاء
خمر السعتر یری رخیصا شعره
فی خمرة کالمسک ذات علاء
فکانما کماء الحار بعینه
اضحی بساطا خامد الاجزاء
شرق من عرش احبها فاحبها
فانی بعرش فارک رعناء
عرش مطلقة الرجال تعوذت
سجن‌الیدین و ساق کل نساء
سرقت عقول الناس فی حربه
بالضرب ثم القطع للاشلاء
نبهتها بالشهب فی افلاکها
هذا نوا الیل علی الحرباء
شکل المجن قلب مجن ذوالغنی
کیلا یضاف بسهم کل جفاء
لکن مجن القلب لا یحمی اذا
قلب المحن علیه قلب قضاء
جرم صغیر شانه متعظم
کالقلب فی صغر و عظم دهاء
نور جماد ساکن متقابس
کالظل وان اخذه ببناء
سهل یمینها و صعب بنیلها
امن الکتاب بمعرة العظماء
عقدت علی ساق الحمام صغارها
لکن یسهل اصعب الاشیاء
ما هذه العین التی عاینتها
اخت النهی ابنت شمس سماء
لابل ابوالفضل المغیث بعیشه
حتی یعد عدای ابوالوضاء
دع کیسه مجهولة هو عسجد
شبیه الکواکب و اسمه الجوزاء
مبدا عنصره اصفهان عقوده
احدی و عین عقوده اعطاء
روحت مهجة باصفهان بمدحتی
اضعاف ما قدلی بهجاء
کتب الخلیفة للکلام و سیدی
سلطان تاج العلم فی الاکفاء
اهدی له بذی الخلافة اسودا
و سواد بعض الذی للخلفاء
قرضته بقصیدة الفیته
والخیر فرطنی بحرف الیاء
یعنی له التقدیم کالالف التی
قفیتها و اتی ابوالنقطاء
هذة القصیدة عصبته شعراتی
و بدت لرازی حیضة الشعرا
ارایت حیض لرایت شبابها
جوف الاسود فی سواد الهیجاء
اسد السماء اذا طال ذراعه
فصرت لجبهته برا العوجاء
قلمی کمنقار الحمام براسه
هلک الغراب و منطق الببغاء
لومسه الطائی یصیر عزمه
صدق الغراب متی الاشیاء
ضمنت نصف البیت للطائی وها
و سمت باسم الحتری الطائی
اظننت حتی کدت اعرق خجلة
فی نصفه المحرم للرخصاء
نفسی کتبت و ان افشیتها
من خجلتی تمشی علی استحیاء
دامت جلال الخیر وافیه الهوی
و وقاه الاله اجل وقاء
یا فاضل الحرمان بکل موطن
ما طاول الهرمان کل بناء

اطلاعات

قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

انی لاخدم ناصح الخلفاء
مرد الائمة خاضع الحنفاء
هوش مصنوعی: من به خدمت مشاوران خلفا و مردان بزرگوار امامان هستم و در برابر مؤمنان و راست‌گویان فروتن هستم.
بتحیة مشفوعة بمحامد
و محامد مقرونة بدعاء
هوش مصنوعی: آغاز سلام و درود به همراه ستایش‌ها و سپاسگزاری‌ها و همچنین این ستایش‌ها با دعا و درخواست از خداوند همراه است.
و تعارف اکبرته بتذکر
و تذکر و شخصة بثناء
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به ارتباط و تعاملات میان افراد دارد. در اینجا به تعریف و تمجید از دیگران پرداخته شده و به اهمیت یادآوری و توجه به ویژگی‌های مثبت آن‌ها اشاره شده است. به عبارت دیگر، این متن به اهمیت احترام و توجه به شخصیت و ویژگی‌های خوب دیگران تأکید می‌کند.
و لدیه لی مشفع من خلقه
قد سرنی لازال فی السراء
هوش مصنوعی: نزد او شفیعی از مخلوقاتش دارم که همواره مرا خوشحال کرده و در روزهای خوب و خوشی همیشه همراه من است.
لقبول مدی حبه حرمته
مسودة و حمامة البیضاء
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و احترام به محبوب اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویری از حریم و حیا، عشق و محبت خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. در واقع، او به نوعی از مقدس بودن و زیبایی معشوق صحبت می‌کند، که این ویژگی‌ها او را در نظر شاعر برجسته و خاص می‌سازد.
و قبوله فرشات معارا الامعارا
یسود کحلی کل اماء
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت زنان و دختران اشاره دارد و بیان می‌کند که زیبایی آن‌ها مانند فرشی زیبا و شگفت‌انگیز است که هر کسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در واقع، زیبایی آن‌ها چنان است که می‌تواند بر روی دیگران تأثیر بگذارد و در کلام شاعر، گویی آنها دارای جاذبه‌ای خاص هستند که به همه حس حسادت و زیبایی می‌دهد.
ریح لجمت سلیمان الحجی
تختارها من عاصف و رخاء
هوش مصنوعی: باد را به اختیار خود می‌گیری، همان‌طور که سلیمان فرمانروایی می‌کند، در شرایط طوفانی و آرام.
طور کسبعة ابحر من رحله
ذو اربع من امهات هواء
هوش مصنوعی: بادهای چهارگانه که در دل دریا جریان دارند، از میان سفرهای دریایی به سوی من می‌وزند.
فلک یدور منه هلال سرجه
یعلوه بدر صادق الالاء
هوش مصنوعی: جهان به دور خود می‌چرخد و ماه نو به تدریج به سوی کامل شدن پیش می‌رود، مانند ماهی که به روشنی و زیبایی خود دست می‌یابد.
ذوهمة و بهذا عزکانه
لیل تبرقع من بریق ضحاء
هوش مصنوعی: شخصی با اراده و عزم قوی در تلاش است و این تلاش او، مانند روشنایی روزی است که از پشت شب تاریک به جلو می‌زند و امید را تجلی می‌بخشد.
لما تمسست الخلال حسبته
نوحا کجودی ای علاء
هوش مصنوعی: وقتی که با دقت به حسن تو نگاه کردم، گمان کردم که تو نوحی هستی، همچون جود و سخاوتت.
یلقی کلام‌الله فارة طوره
و یری حبیب‌الله فوق حداء
هوش مصنوعی: خداوند پیامش را بر بندگانش نازل می‌کند و دوستش را در جایگاهی بالاتر از تمامی موجودات می‌بیند.
ولو استطعت نثره کنوز لالی
لیراعه الغواص فی الداماء
هوش مصنوعی: اگر می‌توانستم، از اشعار عمیق و گوهری مانند آن برای دیگران بیان کنم، مانند غواصی که در دل دریاها به جستجوی جواهرات می‌پردازد.
هو قسورة و دواته صیادة
و ابیح عین المسک للادواء
هوش مصنوعی: او مانند یال و کوپالی است و قلمش همچون یک شکارچی عمل می‌کند و به همه دردمندانی که نیاز دارند، عطر مشک را می‌آموزد و می‌دهد.
عین بصفرتهایری وجه‌المنی
هی تقمع السوداء بالصفراء
هوش مصنوعی: اگر به زردی‌ها نگاه کنی، به وضوح سرگشتگی و زیبایی چهره ی زردها را می‌بینی که چگونه تیرگی‌ها را با زردی خود در هم می‌شکنند.
مضحاک وجه وجه کل مطالب
مسقام عین عین کل دواء
هوش مصنوعی: این جمله به طور خلاصه به این معناست که کارهای خنده‌دار و اتفاقات جالب ممکن است به طور مستقیم به موضوعات اصلی زندگی و درمان مشکلات اشاره داشته باشند. در واقع، این می‌تواند به این معنا باشد که در خنده و سرگرمی، برخی از آموزه‌های مهم زندگی و راه‌حل‌های مشکلات نهفته است.
عین کعین الشمس بالیرقان بل
وجه کوجه الماء للغرباء
هوش مصنوعی: مانند روشنی خورشید در روز، چهره‌ای که صفا و روشنی دارد، مانند آبی که به غریبان می‌رسد.
لطمت ید الضراب سنة وجهها
فبدالها حائلا عدواء
هوش مصنوعی: دست‌های محکم و قوی اثر خود را بر چهره‌ها می‌گذارد و همچون سپری در برابر درد و رنج عمل می‌کند.
مرموقة الافاق بل مرفوقة
الاخلاق بل مخلوقة الاضواء
هوش مصنوعی: این جمله به وصف ویژگی‌های برجسته و مهم یک شخصیت یا موجود می‌پردازد. به نوعی از افتخارات در زمینه‌های مختلف سخن می‌گوید؛ اینکه فرد یا چیزی نه تنها در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی معتبر است، بلکه در زمینه‌های اخلاقی نیز ارزش بالایی دارد و همچنین از روشنایی و زیبایی خاصی برخوردار است. این سه جنبه به صورت همزمان بر اهمیت و تأثیرگذاری آن شخص یا چیز تاکید دارد.
جوالة البلدان بل قیالة الحزان
بل ختالة الاراء
هوش مصنوعی: مناطق مختلف به دلیل زیبایی‌ها و جذابیت‌های خود شناخته می‌شوند، اما در واقع، آنچه که افراد را بیشتر جذب می‌کند، تفکر و دیدگاه‌های آنهاست.
جرح الشهود و عدل دیوان القضا
اقضی القضاة و اشفع الشفعاء
هوش مصنوعی: شهادت‌ها و عدالت در دیوان قضا، قضاوت نهایی را به بهترین شکل انجام می‌دهد و شفاعت‌کنندگان نیز در این راستا اثرگذار هستند.
عمر الیهود لها و لون غیارهم
لکن مسیح العهد فی الاحیاء
هوش مصنوعی: عمر یهودی‌ها مشخص است و تغییراتشان هم قابل مشاهده است، اما مسیح در زمان حیاتش همیشه در حال حضور است.
عمرت بهدم الفضل عنوان الهوی
هدم العقول عمارة الاهواء
هوش مصنوعی: زندگی‌ات را به خاطر فضیلت و محبت صرف می‌کنی، در حالی که عشق آن‌چنان عقل‌ها را از بین می‌برد که مانند ویرانی است.
جرم کجمر جامد مسائلتی
یزکی به قندیل کل رخاء
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به بیان عواقب و مشکلات ناشی از رفتارهای نادرست و اشتباهات اشاره دارد. در واقع، ممکن است به آسیب‌ها یا چالش‌هایی که از اعمال ناپسند ناشی می‌شوند، بپردازد و نشان دهد که چگونه این مسائل می‌توانند بر زندگی انسان تأثیر بگذارند.
فالجمر یخمدلا یلوح ضیاؤه
و لها خمود فی جلوة رضیاء
هوش مصنوعی: آتشی که خاموش شده، نورش دیده نمی‌شود و در خفا، آرامشی وجود دارد.
خمر السعتر یری رخیصا شعره
فی خمرة کالمسک ذات علاء
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و لطافت یک گیاه یا گل می‌پردازد. شاعر به شباهت رنگ و بوی این گیاه با مشک اشاره کرده و می‌گوید که لطافت و نرمی آن مانند شعری براق و زیبا است. در واقع، شاعر در اینجا زیبایی و خصوصیات این گل یا گیاه را ستایش می‌کند و به تأثیر عطر و رنگ آن بر جذابیتش می‌پردازد.
فکانما کماء الحار بعینه
اضحی بساطا خامد الاجزاء
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد آب و هوای گرم و طاقت‌فرسا به قدری بر روی زمین تأثیر گذاشته که همه چیز بی‌حرکت و ساکن به نظر می‌رسد. مانند اینکه همه اجزای زمین در این گرما خاموش و بی‌جان شده‌اند.
شرق من عرش احبها فاحبها
فانی بعرش فارک رعناء
هوش مصنوعی: شرق من جایگاه محبوب من است، پس من نیز او را دوست دارم. من به دلیل عشق به او، به جلال و بزرگی او پیوسته‌ام.
عرش مطلقة الرجال تعوذت
سجن‌الیدین و ساق کل نساء
هوش مصنوعی: زنان به مقام بلند و شامخ دست یافته‌اند و از قید و بند زندگی محدود رهایی یافته‌اند.
سرقت عقول الناس فی حربه
بالضرب ثم القطع للاشلاء
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد پیامدهای جنگ، نه تنها به از بین رفتن جان‌ها منجر می‌شود، بلکه باعث دزدی فکر و اندیشه‌های مردم نیز می‌گردد. این وضعیت نشان‌دهنده‌ی خشونت و بی‌رحمی است که به نابودی جسم و روح آن‌ها منتهی می‌شود.
نبهتها بالشهب فی افلاکها
هذا نوا الیل علی الحرباء
هوش مصنوعی: در آسمانها ناگهان پرچم درخشان و رنگارنگی نمایان می‌شود، این نشانه‌ایست که شب به جنگ و مقابله ندا می‌زند.
شکل المجن قلب مجن ذوالغنی
کیلا یضاف بسهم کل جفاء
هوش مصنوعی: شکل مجن به معنای ظاهری یا شکل ظاهری چیزی است که نشان‌دهنده قلب مجن و عشق و هیجان است. در واقع، وجود و احساساتی که در دل مجن ذوالغنی است، به گونه‌ای است که نباید به تیرهایی از کینه و دشمنی اضافه شود. در نتیجه این بیت به نوعی ابراز عشق و احساسات عمیق است که باید از بدی‌ها و کینه‌ها دور بماند.
لکن مجن القلب لا یحمی اذا
قلب المحن علیه قلب قضاء
هوش مصنوعی: اما دل دیوانه وقتی که دلش مورد امتحان قرار گیرد، نمی‌تواند از خود دفاع کند.
جرم صغیر شانه متعظم
کالقلب فی صغر و عظم دهاء
هوش مصنوعی: گناه کوچک مانند شانه‌ای بزرگ است که در قلب کوچک و بزرگ ترفندها قرار دارد.
نور جماد ساکن متقابس
کالظل وان اخذه ببناء
هوش مصنوعی: نور جامد که در سکون و آرامش است، مانند سایه‌ای در حالتی متراکم و جمع شده می‌ماند، اگرچه در زیر ساختی قرار گیرد.
سهل یمینها و صعب بنیلها
امن الکتاب بمعرة العظماء
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه ممکن است مسیرهای آسانی برای رسیدن به اهداف وجود داشته باشد، اما موفقیت واقعی و عمیق تنها از طریق تلاش و مواجهه با چالش‌ها و فراز و نشیب‌ها به دست می‌آید. در نهایت، تنها کسانی که بر مشکلات غلبه می‌کنند و اراده‌ای قوی دارند می‌توانند به معرفت و بزرگی دست یابند.
عقدت علی ساق الحمام صغارها
لکن یسهل اصعب الاشیاء
هوش مصنوعی: من نام می‌برم از دختری که در سنین جوانی به خاطر زیبایی‌اش در دل‌ها اثر گذاشته است، اما گاهی اوقات دشوارترین کارها را هم می‌توان به آسانی انجام داد.
ما هذه العین التی عاینتها
اخت النهی ابنت شمس سماء
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چشمی اشاره دارد که شاعر آن را دیده است. این چشم به دختر شخصیتی بزرگ و تابناک مانند خورشید تشبیه شده است. به عبارت دیگر، شاعر از زیبایی چشم‌ها و تأثیر آن‌ها در دل و جان انسان‌ها سخن می‌گوید و این چشمان را نمادی از شگفتی و شفافیت می‌داند.
لابل ابوالفضل المغیث بعیشه
حتی یعد عدای ابوالوضاء
هوش مصنوعی: در سایه حمایت ابوالفضل، زندگی به خوبی و راحتی سپری می‌شود تا جایی که شایستگی و فضیلت او به وضوح درک می‌شود.
دع کیسه مجهولة هو عسجد
شبیه الکواکب و اسمه الجوزاء
هوش مصنوعی: دع کیسه ناشناخته‌ای را کنار بگذار که همانند ستاره‌هاست و نامش جوزا است.
مبدا عنصره اصفهان عقوده
احدی و عین عقوده اعطاء
هوش مصنوعی: منبع و خاستگاه این عنصر اصفهان، بر اساس ارتباطی که بین آن دو وجود دارد، قابل درک و بررسی است.
روحت مهجة باصفهان بمدحتی
اضعاف ما قدلی بهجاء
هوش مصنوعی: روح تو همچون آبی زلال و شفاف است که با هر بار ذکر تو، شگفتی و شادی‌های فراوانی به دل می‌آورد.
کتب الخلیفة للکلام و سیدی
سلطان تاج العلم فی الاکفاء
هوش مصنوعی: خلیفه برای گفت‌وگو نوشت و سید ما، سلطان تاج دانش، درباره مساوات و برابری افراد سخن گفت.
اهدی له بذی الخلافة اسودا
و سواد بعض الذی للخلفاء
هوش مصنوعی: به او نصیبی از خلافت داده‌اند و این نصیبش به رنگ سیاه است، که بخشی از ویژگی‌های خلافت‌های دیگر نیز به شمار می‌رود.
قرضته بقصیدة الفیته
والخیر فرطنی بحرف الیاء
هوش مصنوعی: من از تو قرضی گرفتم که در قالب شعر آن را نوشتم و خوبی‌ها از من دور شده است.
یعنی له التقدیم کالالف التی
قفیتها و اتی ابوالنقطاء
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ترتیب و مقدم‌سازی مانند احرف الف است که آنها را پشت سر هم قرار داده‌ایم و به نوعی مانند حرف "ا" که در ابتدای کلمات استفاده می‌شود، عمل کرده‌ایم. در اینجا اشاره به نظم و ترتیب در زبان و کلمات دارد.
هذة القصیدة عصبته شعراتی
و بدت لرازی حیضة الشعرا
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی احساسات عمیق شاعر را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که شعر برای او مانند عصب و احساسات دیگران را به وی منتقل می‌کند. شاعر از قدرت شعر در تحریک حس و عواطف سخن می‌گوید و تأثیر آن بر روی خودش و دیگران را توصیف می‌کند.
ارایت حیض لرایت شبابها
جوف الاسود فی سواد الهیجاء
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد به زیبایی و جذابیت زنان جوان اشاره دارد، که در بین ناشناخته‌ها و تاریکی‌ها جلوه‌ای خاص دارند. در این متن، چگونگی جوانی و سرزنده بودن زنان، در کنار تضادهایی چون سیاهی و طوفان توصیف شده است.
اسد السماء اذا طال ذراعه
فصرت لجبهته برا العوجاء
هوش مصنوعی: اگر شیر آسمان، که به طرز بلندی بالا آمده است، به سمت جبهه‌ای کج و معوج بزند، به قدری قوی و سرسخت است که می‌تواند بر آن غلبه کند.
قلمی کمنقار الحمام براسه
هلک الغراب و منطق الببغاء
هوش مصنوعی: قلمی که شبیه نوک یک کبوتر است بر سر مردابی نشسته و صدای یک طوطی را سر می‌دهد.
لومسه الطائی یصیر عزمه
صدق الغراب متی الاشیاء
هوش مصنوعی: دست خداوند در زندگی انسان، زمانی به کار می‌آید که اراده‌ای صادقانه و نیکو وجود داشته باشد؛ بنابراین، موفقیت و به ثمر رسیدن کارها به نیت و خلوص دل وابسته است.
ضمنت نصف البیت للطائی وها
و سمت باسم الحتری الطائی
هوش مصنوعی: من نیمی از بیتی را برای طایی قرار دادم و نام حطری را برای طایی بردم.
اظننت حتی کدت اعرق خجلة
فی نصفه المحرم للرخصاء
هوش مصنوعی: آیا فکر می‌کنی که در نیمه‌ی ماه محرم، در حالی که همه چیز به آرامش و سکوت است، بی‌دلیل و بدون تامل گام برداشته‌ای؟
نفسی کتبت و ان افشیتها
من خجلتی تمشی علی استحیاء
هوش مصنوعی: نفس من، رازهایی را نوشته که اگر آنها را فاش کنم، از شرم باید با احتیاط قدم بردارم.
دامت جلال الخیر وافیه الهوی
و وقاه الاله اجل وقاء
هوش مصنوعی: وجود تو سرشار از سپاس و خوبی است و محبتت مانند حفاظی است که از هر آسیبی نگه‌داریت می‌کند.
یا فاضل الحرمان بکل موطن
ما طاول الهرمان کل بناء
هوش مصنوعی: ای کسی که در هر محیطی از محرومیت فاضل هستی، فریاد بزن که تا هر جا بناها بلند شوند، کمال تو هیچ‌گاه کم نمی‌شود.

حاشیه ها

1399/03/13 00:06
جباری

در بیت پانزدهم: عین بصفرتهایری وجه‌المنی/ هی تقمع السوداء باصفراء
"بالصفراء" درست است. البته قیاسا و از سر یقین عرض می‌کنم. موارد دیگر این قصیده حسّان العجم را در گنجور ببینم، عنداللزوم، اصلاح خواهم نمود.