گنجور

به سفلگان

عَصیب و گُرده برون کن، وزو زَوَنج نورد
جگر بیاژن و آگنج ازو بسامان کن
بجوش گردن و بالان و زیره باکن از وی
نمک بسای و گذر بر تَبََنْگوی نان کن
به گربه ده و به عَکّه سُپُرز و خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنْش و تاوان کن
وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غَدود و زهره و سرگین و خون بوگان کن
زه ای کسایی، احسنت، گوی و چونین گوی
به سفلگان بر، فَریِه کن و فراوان کن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عَصیب و گُرده برون کن، وزو زَوَنج نورد
جگر بیاژن و آگنج ازو بسامان کن
هوش مصنوعی: جلوی ضرر را از هر جا که بگیری، منفعت کرده‌ای. باید از درد و سختی‌ها عبور کنی و با تلاش و پشتکار، شرایط را بهبود ببخشی.
بجوش گردن و بالان و زیره باکن از وی
نمک بسای و گذر بر تَبََنْگوی نان کن
هوش مصنوعی: بجوش، گردن و بالای گوشت را با زیره آماده کن، و از آن نمک بزن و بر روی نان بگذار.
به گربه ده و به عَکّه سُپُرز و خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنْش و تاوان کن
هوش مصنوعی: به گربه شیر بده و به عکسه غذا بده و کمال همه چیز را فراهم کن، و اگر یتیمی را دزدی کند، او را تنبیه کن و مجازاتش را بپرداز.
وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غَدود و زهره و سرگین و خون بوگان کن
هوش مصنوعی: من از همه اینها که گفتم، روزی بزرگ می‌رسد که در آن غدیر و زهره و چیزهای ناپسند و خون میان مردم همواره خواهد بود.
زه ای کسایی، احسنت، گوی و چونین گوی
به سفلگان بر، فَریِه کن و فراوان کن
هوش مصنوعی: ای کسی که خوش سخن می‌گویی، خوب است، با این لحن شگفت‌انگیز و زیبا به افراد پست و بی‌همتا بگو و این را بیشتر بگویید.

حاشیه ها

1402/04/29 07:06
جهن یزداد

به گربه آه و به غلبه سپرز و خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنش و تاوان کن

1404/01/16 05:04
برمک

هرچه میاندیشم عصیب نمیتواند در این سروده راست باشد
 عصیب هر چیز سخت است و  خود زونج و اگنج را عصیب گویند
 پس نشاید گوید عصیب و گرده برون کن

هذا یوم عصیب ؛ این روزی است سخت  دشوار.. خوراکی که از روده آکنده از شش و دل است. جگرآکند. . زویج. زونج.  :
عصیب و گرده برون کن وز او زونج نورد
جگر بیاژن و آگنج را بسامان کن.