پیری و پشیمانی
جوانی رفت و پنداری بخواهد کرد بدرودم
بخواهم سوختن دانم که هم اینجا بپرهودم
به مدحت کردن مخلوق، روح ِ خویش بشخودم
نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جوانی رفت و پنداری بخواهد کرد بدرودم
بخواهم سوختن دانم که هم اینجا بپرهودم
هوش مصنوعی: جوانی سپری شده و حس میکنم که باید با آن وداع کنم. میدانم که باید بسوزم، اما هنوز دوست دارم در اینجا بمانم.
به مدحت کردن مخلوق، روح ِ خویش بشخودم
نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم
هوش مصنوعی: من باید روح خود را به خاطر ستایش مخلوق فدای کنم و خود را سرزنش کنم، چرا که هیچگاه جز مخلوق را ستایش نکردهام.