درد ِ پیری
از عمر نماندهست برِ من مگر آمُرغ
در کیسه نماندهست برِ من مگر آخال
تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر
تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال
ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی
گواژه زده بر تو امل ریمن و محتال
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از عمر نماندهست برِ من مگر آمُرغ
در کیسه نماندهست برِ من مگر آخال
هوش مصنوعی: از عمرم چیزی باقی نمانده است، مانند مرغی که در کیسهای حبس شده، دیگر چیزی برایم نمانده است.
تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر
تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال
هوش مصنوعی: انسان تا زمانی که جوان است، خطر و دشواریهای زندگی را درک نمیکند و زمانی که سنش بالا رفت، متوجه میشود که عمرش به سر آمده است. همچنین، پرنده تا زمانی که آزاد است و در حال پرواز میباشد، از خطرات و مشکلاتی که ممکن است برایش پیش بیاید، بیخبر است.
ای گمشده و خیره و سرگشته کسایی
گواژه زده بر تو امل ریمن و محتال
هوش مصنوعی: ای کسی که مُست و گم شدهای، در حالی که دیگران بر تو و من آگاهی دارند و مرا فریب میدهند.
حاشیه ها
1397/06/28 19:08
شهرام آرین
گواژه زده بر تو امل ریمن و محتال؛ظاهرا اصل این است.
1397/12/26 17:02
ش.آ.
هر کجا خوانند ما را تا فریبانند ما را/لا نسلن لا نسلم