گنجور

پنجاه سالگیِ شاعر

به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدین‌سان گذاشتم همه عمر
که بَرده‌گشتهٔ فرزندم و اسیرِ عیال
به کف چه دارم از این پنجَهِ شمرده تمام
شمارنامهٔ با صدهزار گونه وبال
من این شمارده آخر چگونه فصل کنم
که ابتداش دروغ است و انتهاش مُحال
درم‌خریدهٔ آزم، ستم‌رسیدهٔ حرص
نشانهٔ حَدَثانم، شکار ذلّ سؤال
دریغ فرِّ جوانی، دریغ عمرِ لطیف
دریغ صورتِ نیکو، دریغ حسن و جمال!
کجا شد آن همه خوبی، کجا شد آن همه عشق؟
کجا شد آن همه نیرو، کجا شد آن همه حال؟
سرم به گونهٔ شیر است و دل به گونهٔ قیر
رخم به گونهٔ نیل است و تن به گونهٔ نال
نهیبِ مرگ بلرزاندم‌همی شب و روز
چو کودکانِ بدآموز را نهیبِ دوال
گذاشتیم و گذشتیم و بودنی همه بود
شدیم و شد سخنِ ما فسانهٔ اطفال
ایا کسایی، پنجاه بر تو پَنجه گذاشت
بکَند بالِ تو را زخمِ پنجه و چنگال
تو گر به مال و اَمَل بیش از این نداری میل
جدا شو از امل و گوش ِ وقت ِ خویش بمال

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
هوش مصنوعی: سال به شماره سیصد و چهل و یک به روز چهارشنبه رسید و هنوز سه روز از ماه شوّال باقی مانده است.
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
هوش مصنوعی: من به این دنیا آمده‌ام تا چه بگویم و چه کارهایی انجام دهم. می‌خواهم شعر بگویم و از نعمت‌ها و ثروت‌هایم لذت ببرم.
ستوروار بدین‌سان گذاشتم همه عمر
که بَرده‌گشتهٔ فرزندم و اسیرِ عیال
هوش مصنوعی: من همه عمر را به این صورت گذرانده‌ام که فرزندم تحت‌فشار است و به خاطر خانواده‌اش در بند و اسیر مشکلات است.
به کف چه دارم از این پنجَهِ شمرده تمام
شمارنامهٔ با صدهزار گونه وبال
هوش مصنوعی: من در دستم چه چیزی دارم، در حالی که تمام شمارش‌های این دنیا با صد هزار نوع بار و مسئولیت بر دوش من است.
من این شمارده آخر چگونه فصل کنم
که ابتداش دروغ است و انتهاش مُحال
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم این پایان را به گونه‌ای حل کنم که اولش دروغ باشد و آخرش غیرممکن.
درم‌خریدهٔ آزم، ستم‌رسیدهٔ حرص
نشانهٔ حَدَثانم، شکار ذلّ سؤال
هوش مصنوعی: من در دامی از ناپختگی و آز قرار دارم، که به خاطر وسوسه و طمع به این وضعیت دچار شده‌ام. این وضعیت به نوعی نشان‌دهنده‌ی ضعف من است و به سراغ من می‌آید زمانی که از دیگران سؤال می‌کنم و به دنبال جواب می‌گردم.
دریغ فرِّ جوانی، دریغ عمرِ لطیف
دریغ صورتِ نیکو، دریغ حسن و جمال!
هوش مصنوعی: جوانی با تمام زیبایی‌ها و لطافتش، عمر گرانبهایی است که از دست می‌رود و زیبایی صورت و خوش姿 بودن نیز به نوعی از ما دور می‌شود.
کجا شد آن همه خوبی، کجا شد آن همه عشق؟
کجا شد آن همه نیرو، کجا شد آن همه حال؟
هوش مصنوعی: چرا همه خوبی‌ها و عشق‌ها disappeared شدند؟ چرا آن قدرت و حال خوب که داشتیم، ناپدید شده‌اند؟
سرم به گونهٔ شیر است و دل به گونهٔ قیر
رخم به گونهٔ نیل است و تن به گونهٔ نال
هوش مصنوعی: سر من مانند شیر قوی و پرشکوه است، اما دلم شبیه قیر تاریک و غمگین است. رنگ صورتم مانند نیل آبی و تنم در حس و حال نالان و غمگین است.
نهیبِ مرگ بلرزاندم‌همی شب و روز
چو کودکانِ بدآموز را نهیبِ دوال
هوش مصنوعی: همواره، به یاد مرگ هستم و این فکر مرا شب و روز می‌ترساند، مانند اینکه بخواهم کودکان بدآموز را ترسانده و از رفتار بدشان بازدارم.
گذاشتیم و گذشتیم و بودنی همه بود
شدیم و شد سخنِ ما فسانهٔ اطفال
هوش مصنوعی: ما گذشتیم و به نوعی به بودن و وجود رسیدیم، اما در نهایت، حرف‌ها و گفت‌وگوهای ما فقط مانند داستان‌های بچه‌ها شد.
ایا کسایی، پنجاه بر تو پَنجه گذاشت
بکَند بالِ تو را زخمِ پنجه و چنگال
هوش مصنوعی: آیا کسی وجود دارد که با قدرت و دیوانگی، بر تو فشار وارد کرده و زخمی از پنجه و چنگال بر تنت ایجاد کرده باشد؟
تو گر به مال و اَمَل بیش از این نداری میل
جدا شو از امل و گوش ِ وقت ِ خویش بمال
هوش مصنوعی: اگر بیش از این به ثروت و آرزوها وابسته نیستی، بهتر است از آرزوهایت جدا شوی و به صدای درون خود توجه کنی.

حاشیه ها

1396/09/13 23:12

چقدر یه شعر میتونه در عین کهن بودن تازگی داشته باشه و حال همه رو توصیف کنه

1396/09/14 00:12

گذاشتیم و گذشتیم و بودنی همه بود
شدیم و شد سخن ما فسانه ی اطفال

1399/09/14 11:12
مریم

زبان پارسی استوار باد تا همانگونه که ما این ابیات کهن را می خوانیم و لذت می بریم نسل های ما بتوانند نوشته ها و درد های ما را بخوانند و ما را بفهمند نرسد روزی که ذلیل کنیم زبان به این زیبایی را

1403/03/10 00:06
فرهاد مقامی

استوار باد .

1400/10/27 14:12
Zahra zahra۲۰۰۳kh@gmail.com

کاش این اشعار هم، صوت داشت. تلفظ برخی از کلمات نامعلومه برای برخی ها