طلب ِ جام
ای خواجهٔ مبارکِ بر بندگان شفیق
فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق
یک جام خونِ بچهٔ تاکم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق
تا ما به یاد خواجه دگر بار پر کنیم
از خون خوشه ، اَکحَل و قیفال و باسلیق
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خواجهٔ مبارکِ بر بندگان شفیق
فریاد رس که خون رهی ریخت جاثلیق
هوش مصنوعی: ای آقای نیکو، که بر بندگان مهربان هستی، فریاد برآور که خون یک راهنما به زمین ریخته شده است.
یک جام خونِ بچهٔ تاکم فرست از آنک
هم بوی مشک دارد و هم گونهٔ عقیق
هوش مصنوعی: یک جام از شراب معطر و خوش رنگی که حاصل جوانههای انگور است برایم بفرست، زیرا هم عطر خوشی دارد و هم رنگی زیبا مانند سنگ عقیق.
تا ما به یاد خواجه دگر بار پر کنیم
از خون خوشه ، اَکحَل و قیفال و باسلیق
هوش مصنوعی: ما به یاد استاد و معلم خود، دوباره روح خود را با لذت و زیبایی پر خواهیم کرد، حتی اگر لازم باشد با سختی و مشقت، به دنبال آن زیباییها برویم.
حاشیه ها
1393/06/19 15:09
سرانجام در نیافتیم که این سروده از کسایی مروزی است با از انوری:
کسایی » دیوان اشعار » طلب ِ جام/
یا
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۵ - شراب خواهد/
1393/09/09 18:12
سیاوش
در لباب الباب به اسم کسایی آمده