گنجور

پیری

پیری مرا به زرگری افگند، ای شگفت
بی گاه و دود، زردم و همواره سُرف سُرف
زرگر فرو فشاند کُرف سیه به سیم
من باز برفشانم سیم سره به کُرف

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیری مرا به زرگری افگند، ای شگفت
بی گاه و دود، زردم و همواره سُرف سُرف
هوش مصنوعی: پیری مرا به ذوب و تغییر افکنده است، ای شگفتی که در این زمان بی‌خبر و غبارآلود، رنگم زرد شده و همیشه نگران و سردرگم هستم.
زرگر فرو فشاند کُرف سیه به سیم
من باز برفشانم سیم سره به کُرف
هوش مصنوعی: زرگر از گنجینه‌اش طلا و نقره بسیار می‌ریزد. من هم دوباره می‌توانم نقره خالص را بر روی آن طلا بریزم.