اعضای معشوق
قامت چون سرو روانش نگر
آخته، آن موی میانش نگر
زلف و رخش دیدی و اکنون بیا
آن لب شیرین و زبانش نگر
کَشّی آن چشم سیاهش ببین
خوشّی آن تنگ دهانش نگر
بُرد به یک ضربه دل و جان من
آن نَدَب و داو گرانش نگر
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قامت چون سرو روانش نگر
آخته، آن موی میانش نگر
هوش مصنوعی: قد او مانند درخت سرو است و زیبایی اش دلپذیر. به موی میان او نگاهی بینداز که چقدر جذاب و خوش فرم است.
زلف و رخش دیدی و اکنون بیا
آن لب شیرین و زبانش نگر
هوش مصنوعی: زلف و چهرهاش را که دیدی، حالا بیایید و به آن لبهای شیرین و زبانش توجه کن.
کَشّی آن چشم سیاهش ببین
خوشّی آن تنگ دهانش نگر
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و جذابیت چشمان سیاه و شیرینی کلام فردی اشاره دارد. به نوعی میگوید که نگاه کردن به چشمهای او و گوش دادن به سخنانش، احساس لذت و خوشبختی ایجاد میکند.
بُرد به یک ضربه دل و جان من
آن نَدَب و داو گرانش نگر
هوش مصنوعی: دل و جان من در یک لحظه به راحتی تسخیر شد، به نظر تو آن نَدَب و گرانش این احساسات را درک میکند؟