گنجور

خواری مُرده

دانم که هیچ کس نکند مرثیت مرا
دانم که مرده بر دل میراثخوار، خوار
فرزند من یتیم و سر افکنده گرد کوی
جامه وَسَخ گرفته و در خاک، خاکسار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دانم که هیچ کس نکند مرثیت مرا
دانم که مرده بر دل میراثخوار، خوار
هوش مصنوعی: می‌دانم که کسی برای مرگ من غمگین نخواهد شد، چرا که بر دل کسی که میراثی از من باقی مانده، هیچ ارزشی نخواهد داشت.
فرزند من یتیم و سر افکنده گرد کوی
جامه وَسَخ گرفته و در خاک، خاکسار
هوش مصنوعی: کودک من یتیم و با نگاهی اندوهگین در خیابان‌ها، لباس‌هایش کثیف و خاکی شده و در خاک سرشکسته است.