گنجور

شنبلید ، در میان خوید

بگشای چشم و ژرف نگه کن به شنبلید
تابان به سان گوهر، اندر میان خوید
بر سان عاشقی که ز شرم رخان خویش
دیبای سبز را به رخ خویش بر کشید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: مهرداد بیات

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگشای چشم و ژرف نگه کن به شنبلید
تابان به سان گوهر، اندر میان خوید
هوش مصنوعی: چشمانت را باز کن و عمیق‌تر نگاه کن به شنی که درخشان و تابان است، مانند گوهری که در میان خواب آرام گرفته است.
بر سان عاشقی که ز شرم رخان خویش
دیبای سبز را به رخ خویش بر کشید
هوش مصنوعی: عاشقی را تصور کن که به خاطر خجالت از زیبایی چهره‌اش، پارچه‌ای سبز را به صورتش می‌زند.

حاشیه ها

1392/03/31 16:05
امین کیخا

گوییا کسایی لرزیدن نرگس را میان أنبو هی جو میدیده و پیش خود انرا به روی نهان کردن مهرویی سپید مانند شنبلید به زیر چادر سبز انگاشته است

1396/08/14 11:11
رضا بهرامی

بنظر من کسایی، زردی روی عاشق را به شنبلید تشبیه کرده است.