گنجور

شمارهٔ ۵۷

حق انصاف عجب مملکتی مسکن ماست
پیر ما، پیرو ما، رهبر ما، رهزن ماست
ما در این شهر امیریم که از همت دوست
آفتاب فلکی، کودکی از برزن ماست
ما به بازار غمش، جوهریان عجبیم
اشک ما، گوهر ما، دیده ما، مخزن ماست
سنبل زلف تو شد خوشه ما، بی خرمن
واین عجب تر، که همان خوشه ما خرمن ماست
تا دل ما، هدف ناوک مژگان تو شد
نشتر چشم جهان بین فلک سوزن ماست
ما که با خاطر بدخواه به جنگ آمده‌ایم
عشق او مغفر ما، طرّه او جوشن ماست
ننگ ما، آن که به شیر فلک آریم نبرد
عار ما نیست، که زنجیر تو بر گردن ماست
هر شب اندر غم آن ماه، ز اشک انجم،
افسرا، روی سپهر است که چون دامن ماست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق انصاف عجب مملکتی مسکن ماست
پیر ما، پیرو ما، رهبر ما، رهزن ماست
هوش مصنوعی: در این سرزمین، انصاف و حقیقت به طوری عجب و غیرقابل باور وجود دارند. اینجا محل زندگی ماست؛ جایی که هم بزرگ‌ترهایمان را داریم و هم کسانی که از ما پیروی می‌کنند. در عین حال، رهبران و افراد فریبنده نیز در اینجا حضور دارند.
ما در این شهر امیریم که از همت دوست
آفتاب فلکی، کودکی از برزن ماست
هوش مصنوعی: ما در این شهر ابهتی داریم که به خاطر تلاش و دوستی، ستاره‌ای روشن در آسمان، مانند کودکی از محله‌یمان به چشم می‌آید.
ما به بازار غمش، جوهریان عجبیم
اشک ما، گوهر ما، دیده ما، مخزن ماست
هوش مصنوعی: ما در بازار غم او، به جوهرهایی که داریم، افتخار می‌کنیم. اشک‌های ما مانند گوهر هستند و چشم‌هایمان محل نگهداری این گنجینه‌اند.
سنبل زلف تو شد خوشه ما، بی خرمن
واین عجب تر، که همان خوشه ما خرمن ماست
هوش مصنوعی: عطر زلف تو برای ما مثل خوشه‌ای از گندم شده است، بدون اینکه ما مزرعه‌ای داشته باشیم. عجیب‌تر اینکه، همان خوشه برای ما خود به نوعی مزرعه محسوب می‌شود.
تا دل ما، هدف ناوک مژگان تو شد
نشتر چشم جهان بین فلک سوزن ماست
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل ما هدف تیر مژگاه تو قرار گرفت، چشم جهان‌بین ما، همچون سوزنی در آسمان است.
ما که با خاطر بدخواه به جنگ آمده‌ایم
عشق او مغفر ما، طرّه او جوشن ماست
هوش مصنوعی: ما که با نیت بدخواهی به میدان آمده‌ایم، عشق او سپر ماست و موهای او زره ما می‌باشد.
ننگ ما، آن که به شیر فلک آریم نبرد
عار ما نیست، که زنجیر تو بر گردن ماست
هوش مصنوعی: ما از اینکه با قدرت آسمانی به مبارزه بپردازیم شرمسار نیستیم، زیرا زنجیر زحمت و محدودیت تو بر گردن ماست و این باعث ننگ ما نیست.
هر شب اندر غم آن ماه، ز اشک انجم،
افسرا، روی سپهر است که چون دامن ماست
هوش مصنوعی: هر شب به یاد آن ماه دل‌فریب، اشک‌های آسمان بر چهره زمین می‌ریزد و این حالت مانند دامن ماست.