گنجور

شمارهٔ ۴۲

شکر شده عالمی ز قندت
من بنده لعل نوشخندت
تنها نه دلم به زلفت آویخت،
هر جا که دلی، اسیر بندت
رخساره به آفتاب منمای
ترسم که از آن رسد گزندت
دیگر چه زنی به تیغ تیزش
صیدی که فتاده در کمندت؟
می خندی و خاطر دلم ریش،
ای من به فدای نوشخندت
افسر، چو نی از شرار حرمان،
آن ماه بسوخت بند بندت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شکر شده عالمی ز قندت
من بنده لعل نوشخندت
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر شیرینی تو شکرگزاری می‌کند و من بنده‌ی دندان‌های سرخ لبخند تو هستم.
تنها نه دلم به زلفت آویخت،
هر جا که دلی، اسیر بندت
هوش مصنوعی: دل من تنها نیست که به زلف تو گرفتار شده است، هر جا که نگاهی وجود دارد، دل‌ها تحت تاثیر زیبایی تو هستند.
رخساره به آفتاب منمای
ترسم که از آن رسد گزندت
هوش مصنوعی: چهره‌ات را در برابر آفتاب نشان نده، می‌ترسم که آسیب ببینی.
دیگر چه زنی به تیغ تیزش
صیدی که فتاده در کمندت؟
هوش مصنوعی: دیگر چه کاری می‌توانی بکنی به کسی که در دام تو افتاده است؟
می خندی و خاطر دلم ریش،
ای من به فدای نوشخندت
هوش مصنوعی: تو با لبخندت دل مرا می‌شکنی، اما من برای خنده‌ی تو فدای جانم می‌شوم.
افسر، چو نی از شرار حرمان،
آن ماه بسوخت بند بندت
هوش مصنوعی: افسر، مانند نی که از آتش ناکامی سوخته، آن ماه را بند به بند سوزانده‌ای.