شمارهٔ ۳۴
ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت
با ما سری نداری بازیم سر به پایت
بس خون که در دل افتاد از بوی باده تو
بس پای کو به گل ماند از حسن دست خایت
غوغای عهد ضحاک یکباره خیزد از خلق
بر دوش اگر ببینند آن طرّه دوتایت
ما را و مدعی را در بزم عشق قربی است
کو از شراب بی خود ما مست از لقایت
ما رأی خویشتن را باری عدم شمردیم
ایدون هر آنچه خواهی میکن که رأی رایت
گوهر چو قابل افتد گویند کش بها نیست
آن گوهری که نبود ای سیم تن بهایت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت
با ما سری نداری بازیم سر به پایت
هوش مصنوعی: ای بی وفا، تو که به ما بیمهر و ستم رفتار کردی، ما سالها با سختیها و بیمحلیهای تو کنار آمدیم، اما حالا میبینیم که حتی سر و سری هم با ما نداری و بیتوجهیات را ادامه میدهی.
بس خون که در دل افتاد از بوی باده تو
بس پای کو به گل ماند از حسن دست خایت
هوش مصنوعی: به خاطر بوی خوش شراب تو، چقدر اندوه و غم در دلها ایجاد شده است. و به خاطر زیبایی دستان تو، چه بسیار افرادی که در فریب آن، در گل و لای عشق گیر کرده و نتوانستهاند رهایی یابند.
غوغای عهد ضحاک یکباره خیزد از خلق
بر دوش اگر ببینند آن طرّه دوتایت
هوش مصنوعی: اگر مردم از ظلم و ستم ضحاک خسته شوند و در همبستگی نشانهای از قدرت و زیبایی را ببینند، ناگهان شور و هیجانی در میان آنها ایجاد میشود.
ما را و مدعی را در بزم عشق قربی است
کو از شراب بی خود ما مست از لقایت
هوش مصنوعی: ما و مدعی در جشن عشق نزدیک به هم هستیم، او از شراب و حال خراب من مست شده است و به خاطر دیدن تو سرمستتر شده است.
ما رأی خویشتن را باری عدم شمردیم
ایدون هر آنچه خواهی میکن که رأی رایت
هوش مصنوعی: ما نظرات و افکار خود را بیاهمیت شمردیم، بنابراین هر چیزی که میخواهی انجام بده، چون فقط نظر تو مهم است.
گوهر چو قابل افتد گویند کش بها نیست
آن گوهری که نبود ای سیم تن بهایت
هوش مصنوعی: اگر جواهر ارزشمندی در دست نباشد، دیگران آن را بیارزش میدانند. ارزش تو نیز به این بستگی دارد که در چه شرایطی و نزد چه کسانی قرار میگیری. اگر در جایی ناچیز به شمار آیی، از ارزش تو کاسته میشود.
حاشیه ها
1402/06/21 01:09
بردیا
بسیار عالیست