گنجور

شمارهٔ ۳۳

غم نیست گر نه ما را دور فلک به کام است
دوری به مانه هرگز خوشتر ز دور جام است
بر بوی وصل جانان خون گشت آخرم دل
خود انتظار گویا، نوعی ز انتقام است
خلق ار به چارده شب، مه را تمام بینند
بینم من آن مهی را کاندر دو شب تمام است
گر روز دیگران را یک شام لازم افتاد
بر چهره، زلفکانش روز مرا دو شام است
می چیست تا بگویم، بی او حرام باشد
خود آب زندگانی بی روی او حرام است
افسر که شعله غم یکباره خرمنش سوخت
دیگر روا نباشد گفتن ورا که خام است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم نیست گر نه ما را دور فلک به کام است
دوری به مانه هرگز خوشتر ز دور جام است
هوش مصنوعی: نگرانی‌ای نیست اگر قسمت ما دوری از هم باشد، زیرا این دوری هیچ‌گاه خوشایندتر از دوری از لذت زندگی نیست.
بر بوی وصل جانان خون گشت آخرم دل
خود انتظار گویا، نوعی ز انتقام است
هوش مصنوعی: در پی بوی وصال معشوق، دلم سرشار از عاشقانه‌های دل‌تنگی و درد است. گویی این انتظار، نوعی انتقام از خودم است که به خاطر عشق و فراق رنج می‌برم.
خلق ار به چارده شب، مه را تمام بینند
بینم من آن مهی را کاندر دو شب تمام است
هوش مصنوعی: اگر مردم، ماه را در چهارده شب کامل ببینند، من آن ماه را می‌بینم که فقط در دو شب کامل است.
گر روز دیگران را یک شام لازم افتاد
بر چهره، زلفکانش روز مرا دو شام است
هوش مصنوعی: اگر روز دیگران را یک شب لازم باشد، بر صورت او، موهایش برای من روزی دو شب است.
می چیست تا بگویم، بی او حرام باشد
خود آب زندگانی بی روی او حرام است
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این شکل است که می (شراب) به قدری باارزش است که نمی‌توان درباره‌اش صحبت کرد و زندگی بدون عشق و حضور او، بی‌معنا و ناچیز است. آب زندگی بدون او ارزشی ندارد و حرام است.
افسر که شعله غم یکباره خرمنش سوخت
دیگر روا نباشد گفتن ورا که خام است
هوش مصنوعی: کسی که به شدت متاثر و غمگین است، نمی‌تواند باز هم درباره‌ی احساساتش صحبت کند؛ زیرا او به قدری درگیر درد و ناراحتی است که نمی‌توان از او انتظار داشت که به راحتی با دیگران در میان بگذارد.