شمارهٔ ۳۱
ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت
آشوب قیامت، خبری زآن قد و قامت
ای طرّه تو افعی و ای چشم تو آهو
ای خنده تو معجر و لعل تو کرامت
در زلف تو موسی، سپرد بیضه بیضا
در لعل تو عیسی فکند رحل اقامت
ماهی تو و در بزم برافروخته عارض
سروی تو و در باغ برافراخته قامت
گر شیر بود صید تو ای ترک کماندار
از تیر تو هرگز نبرد جان به سلامت
وصل تو کشیده است به هجران و ملولم
کاین هجر مبادا بکشد تا به قیامت
بر نعمت وصل تو چرا شکر نگفتم
نک جان دهد افسر ز فراقت به غرامت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت
آشوب قیامت، خبری زآن قد و قامت
هوش مصنوعی: ای محبوب خوش اندام، شمایل زیبای تو به حدی دلربا و پرجلوه است که هر آشوبی در جهان در برابر زیباییات رنگ میبازد و از آن شایستهتر خبری از قد و قامت تو نیست.
ای طرّه تو افعی و ای چشم تو آهو
ای خنده تو معجر و لعل تو کرامت
هوش مصنوعی: ای موهای تو مانند افعی زیبا و خطرناک است، چشمانت مانند آهو ناز و دلربا هستند. خندهات مانند پوششی زیبا و دندانهای تو همچون لعل درخشان و باکرامتاند.
در زلف تو موسی، سپرد بیضه بیضا
در لعل تو عیسی فکند رحل اقامت
هوش مصنوعی: در زلف تو مانند موسی، تخم مرغی را به رنگ سفید گذاشت و عیسی در لعل تو سکونت گزید.
ماهی تو و در بزم برافروخته عارض
سروی تو و در باغ برافراخته قامت
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی در جشنی درخشان هستی و چهرهات مانند درخت سرو در باغی زیبا و سربلند است.
گر شیر بود صید تو ای ترک کماندار
از تیر تو هرگز نبرد جان به سلامت
هوش مصنوعی: اگر شیر هم باشد و تو کمانداری به هنر، تیر تو هرگز جان را در امان نخواهد گذاشت.
وصل تو کشیده است به هجران و ملولم
کاین هجر مبادا بکشد تا به قیامت
هوش مصنوعی: محبت تو باعث شده است که من از جدایی و دلتنگی رنج ببرم و نگرانم که این دوری تا ابد ادامه پیدا کند.
بر نعمت وصل تو چرا شکر نگفتم
نک جان دهد افسر ز فراقت به غرامت
هوش مصنوعی: چرا به خاطر نعمت وصال تو سپاسگزاری نکردم، در حالی که جدایی تو به مرگ میاندازد و فشارش مانند فشاری است که بر سر میآید.