گنجور

شمارهٔ ۱۸

گلی کز اشک خونین، باغبان داده است آبش را
چه دشوار است دست غیر، اگر گیرد گلابش را
اگر ملک دلم ویران شد از دست غمش شادم
که روزی می‌کند تعمیر، شه ملک خرابش را
نمی آرد چرا در حلقه چشم من آن مه پا
به صد عجز و نیاز،‌ آن گه که می بوسم رکابش را
ز لعل لب اگر بخشد شرابم ساقی گل رخ،
من خونین رخ از لخت جگر آرم کبابش را
بجز خون دل عاشق نبد در ساغر ساقی
ز من باور کن ای افسر، که نوشیدم شرابش را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلی کز اشک خونین، باغبان داده است آبش را
چه دشوار است دست غیر، اگر گیرد گلابش را
هوش مصنوعی: گلی که باغبان با اشک خونینش آبیاری کرده، اگر کسی غیر از او بخواهد گلش را بچیند، کار سختی خواهد بود.
اگر ملک دلم ویران شد از دست غمش شادم
که روزی می‌کند تعمیر، شه ملک خرابش را
هوش مصنوعی: اگر دل من از غم او ویران شده باشد، باز هم خوشحالم چون روزی خواهد آمد که او آن را تعمیر خواهد کرد.
نمی آرد چرا در حلقه چشم من آن مه پا
به صد عجز و نیاز،‌ آن گه که می بوسم رکابش را
هوش مصنوعی: چرا آن زیبای دلربا با وجود تمام تلاش‌ها و درخواست‌هایم در جلوی چشمان من نمی‌آید، هنگامی که من پاهای او را می‌بوسم؟
ز لعل لب اگر بخشد شرابم ساقی گل رخ،
من خونین رخ از لخت جگر آرم کبابش را
هوش مصنوعی: اگر ساقی از لعل لب خود به من شراب دهد، من که خونین‌رخ هستم، کباب دل را از عمق جانم آماده می‌کنم.
بجز خون دل عاشق نبد در ساغر ساقی
ز من باور کن ای افسر، که نوشیدم شرابش را
هوش مصنوعی: به جز غم و احساسات عمیق عاشقانه، چیزی از آن شراب در دست ساقی نیست. ای عزیز، باور کن که من این شراب را نوشیدم و تجربه کردم.