گنجور

شمارهٔ ۱۷

در آن گلشن، که آرند از قفس بیرون هزارش را،
به منقار آورد چون برگ گل هر نیش خارش را
نمی‌دانم چه گلزار است این خرم فضا، یا رب
که گوش باغبان نشنیده آواز هزارش را
من آن مرغم که شد آبشخورش در آن گلستانی،
که خون بلبلان چون جوی آب است آبشارش را
فزاید تیرگی در چشم عاشق شعله آن مه،
مگر شمع رخی روشن کند شبهای تارش را
جز این صیاد سنگین دل ما را کشت و رفت آن گه،
پس از کشتن نمی دانم که می بندد شکارش را
به کوی دوست بی سامان، یکی پیک غریب استم،
که از ناآشنائیها، نمی داند دیارش را
دلی کز آفتاب طلعت آن ماه شد غافل
چو بخت افسر و زلف تو دیدم روزگارش را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در آن گلشن، که آرند از قفس بیرون هزارش را،
به منقار آورد چون برگ گل هر نیش خارش را
هوش مصنوعی: در آن باغی که پرندگان زیادی از قفس آزاد می‌شوند، هر یک از آن‌ها با نوک خود مانند برگ‌های گل زخم‌های خود را به همراه می‌آورند.
نمی‌دانم چه گلزار است این خرم فضا، یا رب
که گوش باغبان نشنیده آواز هزارش را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم این فضای سرسبز و شادی که می‌بینم چه جایی است، ای کاش باغبان می‌توانست صدای زیبای این هزار گل را بشنود.
من آن مرغم که شد آبشخورش در آن گلستانی،
که خون بلبلان چون جوی آب است آبشارش را
هوش مصنوعی: من آن پرنده‌ای هستم که در باغی زیبا زندگی می‌کنم، جایی که خون بلبل‌ها به اندازه آب جاری در آبشارش است.
فزاید تیرگی در چشم عاشق شعله آن مه،
مگر شمع رخی روشن کند شبهای تارش را
هوش مصنوعی: عشق باعث می‌شود که تیرگی و ناامیدی در دل عاشق بیشتر شود، مگر اینکه روشنایی چهره معشوق همچون شمعی، شب‌های تاریک او را روشن کند.
جز این صیاد سنگین دل ما را کشت و رفت آن گه،
پس از کشتن نمی دانم که می بندد شکارش را
هوش مصنوعی: تنها کسی که دلش سنگین بود ما را کشت و رفت. بعد از اینکه ما را کشت، نمی‌دانم چطور به دنبال شکارش می‌رود.
به کوی دوست بی سامان، یکی پیک غریب استم،
که از ناآشنائیها، نمی داند دیارش را
هوش مصنوعی: در خیابان دوست، من مانند یک پیام‌آور بی‌خانمان هستم که به خاطر ناشناخته بودن محیط، از سرزمین خود بی‌خبرم.
دلی کز آفتاب طلعت آن ماه شد غافل
چو بخت افسر و زلف تو دیدم روزگارش را
هوش مصنوعی: دل من که با دیدن زیبایی تو روشن و متحیر شد، وقتی به سرنوشت آن دل بی‌خبر نگاه کردم، مثل لحظه‌ای بود که بخت من به محض دیدن موها و زیبایی تو دچار تغییر شد.