گنجور

شمارهٔ ۱۶

بیا ساقی کرم کن جام می را
معطر کن مشام جان کی را
به نام ایزد، گلی دارم که هرگز،
نبیند آفت تاراج دی را
ز رمز عاشقی یک حرف گفتند
شرر در بند بند افتاد نی را
که سوی منزل لیلی برد پی،
اگر مجنون نپوید راه حی را
بر آن بلبل بباید زار بگریست،
که گل نشنیده باشد بانگ وی را
گر آن دلدار افسر عهد بشکست
تو مشکن تا توانی عهد وی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا ساقی کرم کن جام می را
معطر کن مشام جان کی را
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی، لطف کن و جام شراب را معطر بساز تا روح ما عطرازنده شود.
به نام ایزد، گلی دارم که هرگز،
نبیند آفت تاراج دی را
هوش مصنوعی: به نام خداوند، من گلی دارم که هرگز طعمه‌ی خرابکاری و آسیب نخواهد شد.
ز رمز عاشقی یک حرف گفتند
شرر در بند بند افتاد نی را
هوش مصنوعی: در عشق، یک نکته‌ی مهم وجود دارد که مانند جرقه‌ای است که نی را در هم می‌پیچد و در زنجیر گرفتار می‌کند.
که سوی منزل لیلی برد پی،
اگر مجنون نپوید راه حی را
هوش مصنوعی: اگر مجنون در پی رسیدن به لیلی باشد، هرگز نمی‌تواند مسیر درست و زندگی صحیح را پیدا کند.
بر آن بلبل بباید زار بگریست،
که گل نشنیده باشد بانگ وی را
هوش مصنوعی: باید برای آن بلبل افسوس خورد و گریه کرد، زیرا گل صدای او را نشنیده است.
گر آن دلدار افسر عهد بشکست
تو مشکن تا توانی عهد وی را
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق به پیمان خود وفا نکرد، تو هم تا جایی که می‌توانی به عهد و پیمان خودت وفا کن.