گنجور

شمارهٔ ۱۵

هر آن مرغی که می‌بندند در گلزار بالش را
چه می‌دانند مرغانی که آزادند حالش را
من آن مرغم که صیاد جفاکیشم به صد حسرت،
کشد در خاک و خونم زار و نندیشد مآلش را
به گلزاری مرا دادند رخصت در پرافشانی
که سوزد هر سحرگه، سوزش هجران نهالش را
به بیداری شود بی‌شبهه از صورتگری غافل
اگر در خواب خوش بیند، شبی مانی خیالش را
بنازم عرصه گاه عشق، کانجا سالخوردانش
نیازارند و ناز آرند، طفل خردسالش را
زلال زندگانی در لب ساقی بود، یا رب
خوش آن خضر مبارک‌پی که می‌نوشد زلالش را
تو افسر، ذره ناچیز و خورشید است آن دلبر
نخست از خویشتن بگذر، اگر جویی وصالش را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر آن مرغی که می‌بندند در گلزار بالش را
چه می‌دانند مرغانی که آزادند حالش را
هوش مصنوعی: هر پرنده‌ای که در باغ گل سرش را می‌بندند، نمی‌داند پرندگانی که آزادند چه حالی دارند.
من آن مرغم که صیاد جفاکیشم به صد حسرت،
کشد در خاک و خونم زار و نندیشد مآلش را
هوش مصنوعی: من آن پرنده‌ای هستم که صیاد به من ظلم می‌کند و با صد حسرت، مرا به خاک و خون می‌کشد، اما او به عاقبت کارش فکر نمی‌کند.
به گلزاری مرا دادند رخصت در پرافشانی
که سوزد هر سحرگه، سوزش هجران نهالش را
هوش مصنوعی: به من اجازه دادند تا در باغی پر از گل قدم بزنم، جایی که هر صبح، دل‌تنگی و غم جدایی درختان را احساس می‌کنم.
به بیداری شود بی‌شبهه از صورتگری غافل
اگر در خواب خوش بیند، شبی مانی خیالش را
هوش مصنوعی: اگر کسی در خواب خوشی به سر ببرد، ممکن است از واقعیت‌های زندگی غافل شود و این غفلت باعث می‌شود که نتواند به درستی از زندگی بیدار شود. در واقع، این خواب شیرین او را از درک درست صورت و حقیقت زندگی باز می‌دارد.
بنازم عرصه گاه عشق، کانجا سالخوردانش
نیازارند و ناز آرند، طفل خردسالش را
هوش مصنوعی: عشق مکانی است که در آن افراد سالخورده به راحتی به همدیگر محبت می‌کنند و هیچ‌کس را آزار نمی‌دهند، حتی وقتی که یک کودک کوچک در حال بازی است.
زلال زندگانی در لب ساقی بود، یا رب
خوش آن خضر مبارک‌پی که می‌نوشد زلالش را
هوش مصنوعی: زندگی پاک و زلال در دستان ساقی است، ای کاش آن خضر نیکو که از این زلال می‌نوشد، خوشبخت باشد.
تو افسر، ذره ناچیز و خورشید است آن دلبر
نخست از خویشتن بگذر، اگر جویی وصالش را
هوش مصنوعی: تو مقام و ارزش بالایی داری، اما محبوبی که در دل داری و نور وجود او مانند خورشید می‌درخشد، از تو بسیار بزرگ‌تر است. اگر می‌خواهی به وصال او برسی، باید از خودت و خودخواهی‌ات بگذری.