گنجور

شمارهٔ ۵۲ - خسرو گلبن

شد وقت آن که از اثر باد صبحدم
بر تخت سبزه خسرو گلبن نهد قدم
گلشن شود ز جلوه عیان در خیال کور
بلبل کند به نغمه اثر در دل اصم
گردد ز بوی غنچه غمین نکهت بهشت
آید ز رنگ لاله خجل گلشن ارم
اکنون که شد ز لاله گلستان صنم ستان
شاید که صوفیان نپرستند جز صنم
همدم، بده پیاله که وقتی است جانفزا
محرم، بیار باده که عیشی است مغتنم
سبزه چو خط دلبر چینی است دلربا
غنچه چو لعل شاهد رومی است مبتسم
برق صباح را همه دم ناله بی جفا
جام صبوح را همه‌جا گریه بی‌ستم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد وقت آن که از اثر باد صبحدم
بر تخت سبزه خسرو گلبن نهد قدم
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده که باد سحرگاهی بر تخت سبز خسرو، گلی را بر زمین بگذارد.
گلشن شود ز جلوه عیان در خیال کور
بلبل کند به نغمه اثر در دل اصم
هوش مصنوعی: در باغ، با ظهور زیبایی‌ها، فضای زیبا و دلنشینی به وجود می‌آید. حتی اگر کسی نتواند این زیبایی‌ها را ببیند، صدای دلنشین بلبل می‌تواند تأثیری عمیق بر دل کسانی که گوش شنوایی ندارند، بگذارد.
گردد ز بوی غنچه غمین نکهت بهشت
آید ز رنگ لاله خجل گلشن ارم
هوش مصنوعی: به خاطر بوی دل‌انگیز غنچه، دلم غمگین می‌شود و رنگ لاله باعث می‌شود که باغ‌های بهشت در خاطرم زنده شود.
اکنون که شد ز لاله گلستان صنم ستان
شاید که صوفیان نپرستند جز صنم
هوش مصنوعی: اکنون که گلی باغ را تزیین کرده و به زیبایی آن افزوده است، شاید دیگر مردان اهل عرفان فقط به زیبایی معشوق توجه نکنند و به دیگران نپردازند.
همدم، بده پیاله که وقتی است جانفزا
محرم، بیار باده که عیشی است مغتنم
هوش مصنوعی: دوست عزیز، پیاله‌ای به من بده که این لحظه نشاط‌آور است. همچنین، باده‌ای بیاور که این شادی فرصت خوبی است.
سبزه چو خط دلبر چینی است دلربا
غنچه چو لعل شاهد رومی است مبتسم
هوش مصنوعی: سبزه مانند خطی زیبا و دلنشین از محبوب است و غنچه مانند لعل‌های درخشان و جذاب یک جوانمرد رومی، لبخند می‌زند.
برق صباح را همه دم ناله بی جفا
جام صبوح را همه‌جا گریه بی‌ستم
هوش مصنوعی: هر روز صبح، درخشندگی و زیبایی طبیعت باعث می‌شود که دل‌ها از درد و غم به ناله بیفتند و در عین حال، شراب صبحگاهی به ما القا می‌کند که در هر گوشه، اشک و اندوه وجود دارد، بدون اینکه کسی به ما ظلم کند.