شمارهٔ ۴۲ - عروس گلزار
باز پیرانه سر از باد بهار
یافت پیرایه عروس گلزار
شد جوان، نخل کهن را عادت
گشت نو، سرو چمن را رفتار
آمد از ابر همان شیوه پیش
سر زد از باد همان پیشه پار
ابر را همسفری با خورشید
باد را همنفسی با اسحار
ناف گل، نافه آهوی ختن
برگ تر، برقع بانوی تتار
بلبلان را همه در گل مسکن
قمریان را همه بر سرو قرار
برده زنگار به گلشن سبزه
سوده شنجرف به گیتی گلزار
عود را عایده از ساعد سرو
تاک را کبکبه از دوش چنار
آب حیوان همه در چشمه کوه
آتش گل همه در خرمن خار
لاله از رنگ چو روی دلبر
غنچه دلتنگ چو لعل دلدار
ابر را گریه پارینه عمل
باد را جنبش دیرینه شعار
قلم صنع به دیوار چمن
کلک تقدیر، در ایوان بهار
آن لب لاله کشید از شنجرف
و آن خط سبزه نوشت از زنگار
برهمن وار، براهیم چمن
آزر آثار، خلیل آزار
بت تراشیش به گلشن پیشه
بت فروشیش به بستان هنجار
نای بلبل، چو نی موسیقی
جان قمری، چو لب موسیقار
آن به فریاد، ز بد عهدی گل
این در افغان ز دل آزاری خار
دوش شد رهبر من، سوی چمن
ناله قمری و فریاد هزار
باغ را دیدم از آن سان که ندید،
هیچ دلداده بروی دلدار
چمنی دیدم از انبوهی گل،
گلشنی یافتم از دوری خار
شمارهٔ ۴۱ - زنده جاوید: برده ز جان ها قرار زلف دلاویز یارشمارهٔ ۴۳ - در سوگ همسر خود: کنون که عهد ربیع است و روزگار بهار
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز پیرانه سر از باد بهار
یافت پیرایه عروس گلزار
هوش مصنوعی: پیرمردی در سن و سال بالا، دوباره شور و نشاط جوانی را در روزهای بهاری تجربه کرد و زیبایی و شکوهی شبیه عروس در باغ گلها را احساس کرد.
شد جوان، نخل کهن را عادت
گشت نو، سرو چمن را رفتار
هوش مصنوعی: جوانی، نخل پیر را به رفتار تازهای عادت داد و سرو چمن نیز تغییر وضعیت پیدا کرد.
آمد از ابر همان شیوه پیش
سر زد از باد همان پیشه پار
هوش مصنوعی: ابر آمد و با خود باران آورد، و باد نیز همانند همیشه وزید.
ابر را همسفری با خورشید
باد را همنفسی با اسحار
هوش مصنوعی: ابر به عنوان همراهی برای خورشید و باد به عنوان همدمی برای صبحگاهان توصیف میشود. این تصویر نشاندهنده نزدیکی و پیوند میان عناصر طبیعی است، به طوری که ابر و خورشید هر کدام در کنار یکدیگر زیبایی و زندگی را به وجود میآورند. همچنین باد که با سحر در ارتباط است، نشاندهنده لطافت و تازگی صبح است. این دو تصویر به ایجاد حس هماهنگی و همزیستی در طبیعت اشاره دارد.
ناف گل، نافه آهوی ختن
برگ تر، برقع بانوی تتار
هوش مصنوعی: ناف گل، بخشی از گل است که زیبایی و لطافت آن را بیان میکند. آهوی ختن به زیبایی و ظرافت موجودات طبیعی اشاره دارد. برگ تر نیز نشاندهنده تازگی و زندگی است. و برقع بانوی تتار نماد پوشش و وقار یک زن زیبا و با عزت است. به طور کلی، این توصیفها به زیبایی و لطافت در طبیعت و انسانها اشاره دارند.
بلبلان را همه در گل مسکن
قمریان را همه بر سرو قرار
هوش مصنوعی: پرندههای عاشق در میان گلها زندگی میکنند، اما قمریان (پرندگانی مانند قناری) بر روی درختان سرو جا دارند و در آنجا قرار میگیرند.
برده زنگار به گلشن سبزه
سوده شنجرف به گیتی گلزار
هوش مصنوعی: در باغی سرسبز، زنگار و آلودگی به گلها آسیب زده و زیبایی آنجا را تحت تأثیر قرار داده است.
عود را عایده از ساعد سرو
تاک را کبکبه از دوش چنار
هوش مصنوعی: درخت سرسبز و باوقار، با زیبایی خاص خود و شاخههای پراکندهاش، فضایی دلانگیز به وجود آورده است. با هر بار وزش باد، عطر و بوی خوشی به مشام میرسد و به آن حال و هوای دلپذیر میافزاید. درختان و طبیعت، زیبایی و جذابیت خاصی دارند که روح را نوازش میکند.
آب حیوان همه در چشمه کوه
آتش گل همه در خرمن خار
هوش مصنوعی: آب حیوانات از چشمههای کوهستانی تأمین میشود و آتش گلها در انبار تیغهای خار نهفته است.
لاله از رنگ چو روی دلبر
غنچه دلتنگ چو لعل دلدار
هوش مصنوعی: گل لاله به خاطر رنگش شبیه به چهرهی محبوب است و غنچه مانند دل غمگین و دلتنگی است که به یاد معشوق میتپد.
ابر را گریه پارینه عمل
باد را جنبش دیرینه شعار
هوش مصنوعی: ابر باران را به یاد گذشته میریزد و باد هم زنگ صدای حرکات قدیمی را به همراه دارد.
قلم صنع به دیوار چمن
کلک تقدیر، در ایوان بهار
هوش مصنوعی: آفرینش، حکایتگر زیباییهای طبیعت و سرنوشت است که در بهار در کنار چمن و گلها خود را به نمایش میگذارد.
آن لب لاله کشید از شنجرف
و آن خط سبزه نوشت از زنگار
هوش مصنوعی: لبهای سرخ و زیبا به مانند گل لاله به سبکی خاص زیبایی و جذابیت را نشان میدهند و خطوط سبز، که به نوعی تازگی و زندگی را تداعی میکند، از نشانههای کهنگی و فرسایش تأثیر پذیرفتهاند.
برهمن وار، براهیم چمن
آزر آثار، خلیل آزار
هوش مصنوعی: مانند یک برهمن، ابراهیم بر چمن آزر، نشانهها و آثاری از خلیل به جا گذاشته است که دردناک است.
بت تراشیش به گلشن پیشه
بت فروشیش به بستان هنجار
هوش مصنوعی: عشق تو مانند زینت باغ و گلستان است، و مهارت تو در فروش زیباییها و دلرباییها، همچون هنری است که در هر گوشهای خود را نشان میدهد.
نای بلبل، چو نی موسیقی
جان قمری، چو لب موسیقار
هوش مصنوعی: صدای بلبل همانند نی، موسیقی را به جان میآورد و قمری نیز مانند لب موسیقیدان، زیبا و دلنشین است.
آن به فریاد، ز بد عهدی گل
این در افغان ز دل آزاری خار
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که گل با فریادش شکوایه میکند از بدعهدی و بیوفایی، و خار نیز از دلخوری و رنجش خود حرف میزند. در واقع، احساسات و دردهای درونی آنها به شکل ملموسی در ارتباط با یکدیگر بیان میشود.
دوش شد رهبر من، سوی چمن
ناله قمری و فریاد هزار
هوش مصنوعی: دیشب رهبر من به سمت چمن رفت، در حالی که صدای نالهٔ قمری و فریاد دیگری در فضا پیچید.
باغ را دیدم از آن سان که ندید،
هیچ دلداده بروی دلدار
هوش مصنوعی: باغ را به طرز خاصی دیدم که هیچ عاشق دیگری چنین حسی را نسبت به محبوبش نداشت.
چمنی دیدم از انبوهی گل،
گلشنی یافتم از دوری خار
هوش مصنوعی: در جایی زیبا و پر از گل، زیبایی و صفا را مشاهده کردم که از دوری و فاصلهی خارها بیشتر به چشم میآمد.

افسر کرمانی