گنجور

شمارهٔ ۲۸ - آیینه آفتاب

ای دل گمشده باز آی که آمد به شهود
آنچه مقصود تو از دایره هستی بود
ای دل از پرده برون آی، که از پرده غیب
شاهد بزم ازل آمده، در ملک وجود
مرکز دایره ملک وجود، آن که بود
موجد نیر برج فلک عالم جود
ناظم نظم جهان احمد مرسل که فلک
از ازل آمده بر کاخ جلالش به سجود
آفتاب رخ تو جلوه گر از خود بیند
هر که او، رنگ ظلم ز آینه دیده زدود
بحر امکان هم از آن موج زن آمد ز نخست
کآمد از ابر عطای تو یکی قطره فرود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل گمشده باز آی که آمد به شهود
آنچه مقصود تو از دایره هستی بود
هوش مصنوعی: ای دل گمشده، دوباره برگرد که تو به درک و مشاهده چیزی رسیدی که هدف تو از وجود و زندگی در این دنیای مادی بود.
ای دل از پرده برون آی، که از پرده غیب
شاهد بزم ازل آمده، در ملک وجود
هوش مصنوعی: ای دل، از حجاب بیرون بیا، زیرا که از دنیای ناپیدا، ناظر جشن جاودانی که در عالم وجود برپا است، آمده است.
مرکز دایره ملک وجود، آن که بود
موجد نیر برج فلک عالم جود
هوش مصنوعی: مرکز دایره وجود، همان کسی است که باعث ایجاد نور و نعمت در آسمان جهان است.
ناظم نظم جهان احمد مرسل که فلک
از ازل آمده بر کاخ جلالش به سجود
هوش مصنوعی: احمد، که ناظر و هماهنگ‌کننده کائنات است، آن‌طور که از ابتدا مشخص بوده، آسمان‌ها به خاطر عظمت و جلالش به افتخار او سر به سجده آورده‌اند.
آفتاب رخ تو جلوه گر از خود بیند
هر که او، رنگ ظلم ز آینه دیده زدود
هوش مصنوعی: هر کسی که زیبایی و نور چهره تو را ببیند، خود را درخشان‌تر از همیشه می‌بیند و تمام تیرگی‌ها و ظلمت‌ها را از دید خود پاک می‌کند.
بحر امکان هم از آن موج زن آمد ز نخست
کآمد از ابر عطای تو یکی قطره فرود
هوش مصنوعی: امکان مانند دریا است و از همان آغاز، از جانب تو موج می‌زند. از ابر لطف تو تنها یک قطره به زمین فرود آمده است.