گنجور

شمارهٔ ۲۶ - سجده گاه عاشقان

طوطی طبعم دگر آغاز شیوایی کند
مدح موعود امم، با این خوش آوائی کند
ای شهنشاهی که فرمانبر تو را آمد قضا
هم قدر از قدرتت کسب توانائی کند
ای خداوندی که در ملک مکان و لا مکان
جز تو نبود هیچکس، کو با تو همتائی کند
بر سر کوی تو یک دم گر زند خفاش پر
زیبد ار در ملک هستی کار عنقائی کند
نور گستر تا شود در بزم احبابت چو شمع
بر درت هر صبحدم بیضا جبین سائی کند
بس زلیخا طلعتان را سازد از غم بی قرار
یوسف حسن تو یک ره، گر خودآرائی کند
دیده ای کز شش جهت رویت نبیند آشکار
خود شگفت آید مرا کان دیده بینائی کند
جلوه روی تو بیند بلبل از رخسار گل
ورنه کی با جور خار اینسان شکیبائی کند
گر به مهر و ذره بینی یک نفس از قهر و لطف
مهر کم از ذره گردد،‌ ذره بیضائی کند
مرکز پرگار هستی گر نباشد کوی تو،
طوف کویت از چه ور این چرخ مینائی کند
می سزد گر بنده ای از بندگان حضرتت
بهر این فرعونیان اعجاز موسائی کند
طالب رویت نخواهد رفت از کویت به خلد
گر هزاران جلوه جنت در خودآرائی کند
سجده گاه عاشقان خاک درت ما را و بس
بوالهوس رو جانب معشوق هرجائی کند
هرکه او کالای مهرت را خریدار است نیز
باید او جا در سر بازار شیدائی کند
لیلی حسنت اگر از پرده بنماید جمال
عالمی را سر بسر مجنون و صحرائی کند
طی یک منزل ز اوصاف تو نتواند نمود
سال ها گر خنک فکرت دشت فرسائی کند
تا ابد سرمست می گردند هشیاران دهر
گر بدینسان چشم مستت باده پیمائی کند
از عدم بهر تماشای رخت بستیم رخت
کیست آن کو، از رخت منع تماشائی کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طوطی طبعم دگر آغاز شیوایی کند
مدح موعود امم، با این خوش آوائی کند
هوش مصنوعی: روح من به تازگی بر روی زیبایی‌های کلام و هنر بیان متمرکز شده و دارد از ویژگی‌های بارز و ستودنی امام سخن می‌گوید، و این کار را با نغمه‌ای دلنشین انجام می‌دهد.
ای شهنشاهی که فرمانبر تو را آمد قضا
هم قدر از قدرتت کسب توانائی کند
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که سرنوشت به تو روی آورده و حتی سرنوشت هم از توانایی تو بهره‌مند می‌شود.
ای خداوندی که در ملک مکان و لا مکان
جز تو نبود هیچکس، کو با تو همتائی کند
هوش مصنوعی: ای خداوندی که در جهان های قابل لمس و ناملموس هیچ کس جز تو وجود ندارد، که بتواند با تو برابر شود.
بر سر کوی تو یک دم گر زند خفاش پر
زیبد ار در ملک هستی کار عنقائی کند
هوش مصنوعی: در خیابان تو، حتی اگر بلافاصله یک خفاش پرواز کند، بهتر از آن است که یک مرغ عنقاء در دنیا عمل کند.
نور گستر تا شود در بزم احبابت چو شمع
بر درت هر صبحدم بیضا جبین سائی کند
هوش مصنوعی: تا نور پراکنده شود و در جشن دوستانت مانند شمعی در درگاهت هر صبح، ماه درخشان بر سرت سایه افکند.
بس زلیخا طلعتان را سازد از غم بی قرار
یوسف حسن تو یک ره، گر خودآرائی کند
هوش مصنوعی: زلیخا به خاطر عشق و اشتیاقی که به یوسف داشت، به شدت بی‌قراری می‌کرد. حالا حسن تو نیز می‌تواند همان تأثیر را بر دیگران بگذارد، اگر تو خود را در زیبا نمایی.
دیده ای کز شش جهت رویت نبیند آشکار
خود شگفت آید مرا کان دیده بینائی کند
هوش مصنوعی: چشمی که از هر زاویه نتواند تو را به وضوح ببیند، برای من شگفت‌انگیز است که همان چشم، دیدنی دارد.
جلوه روی تو بیند بلبل از رخسار گل
ورنه کی با جور خار اینسان شکیبائی کند
هوش مصنوعی: بلبل فقط به زیبایی چهره تو نگاه می‌کند و از گل لذت می‌برد، وگرنه چگونه ممکن است با درد و تیرگی خارها این‌قدر تحمل کند؟
گر به مهر و ذره بینی یک نفس از قهر و لطف
مهر کم از ذره گردد،‌ ذره بیضائی کند
هوش مصنوعی: اگر با نگاه مهربان و توجهی که داری، لحظه‌ای از قهر و لطف خود کاستی برسانی، آن ذره‌ای که هستی ممکن است به حالت بیضی درآید.
مرکز پرگار هستی گر نباشد کوی تو،
طوف کویت از چه ور این چرخ مینائی کند
هوش مصنوعی: اگر در زندگی تو نباشی، زندگی چه معنایی خواهد داشت؟ و حالا که تو در کنارم نیستی، چرا این دنیا همچنان به چرخش خود ادامه می‌دهد؟
می سزد گر بنده ای از بندگان حضرتت
بهر این فرعونیان اعجاز موسائی کند
هوش مصنوعی: بهتر است بنده‌ای از بندگان تو، برای این فرعونیان، معجزه‌ای مثل معجزه‌های موسی به جا آورد.
طالب رویت نخواهد رفت از کویت به خلد
گر هزاران جلوه جنت در خودآرائی کند
هوش مصنوعی: کسی که در پی دیدن تو است، هرگز از کوی تو دور نخواهد شد، حتی اگر هزاران زیبایی بهشت را در خود به تصویر بکشی.
سجده گاه عاشقان خاک درت ما را و بس
بوالهوس رو جانب معشوق هرجائی کند
هوش مصنوعی: محل پرستش و عشق ورزی عاشقان، تنها خاک درگاه توست و بس. ولی آدم بی‌دقت و هوسباز به هر سو و به سمت معشوق‌های دیگر می‌رود.
هرکه او کالای مهرت را خریدار است نیز
باید او جا در سر بازار شیدائی کند
هوش مصنوعی: هرکسی که خواهان عشق و مهرت باشد، باید در مکانی مناسب و پرشور برای نشان دادن احساسات و علاقه‌اش حضور یابد.
لیلی حسنت اگر از پرده بنماید جمال
عالمی را سر بسر مجنون و صحرائی کند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی‌های تو از پرده بیرون بیاید، تمام عالم را دیوانه و دگرگون می‌سازد.
طی یک منزل ز اوصاف تو نتواند نمود
سال ها گر خنک فکرت دشت فرسائی کند
هوش مصنوعی: اگر سال‌ها هم در یک سفر بخواهد به توصیف صفات تو بپردازد، نمی‌تواند به تمام آنها اشاره کند. اگر هم که فکرش آزاد و خنک باشد و در دشت وسیعی گردش کند، باز هم به تمامی جنبه‌های تو نخواهد رسید.
تا ابد سرمست می گردند هشیاران دهر
گر بدینسان چشم مستت باده پیمائی کند
هوش مصنوعی: هشیاران همیشه در خوشی و سرمستی به سر می‌برند، اگر چشمان مست تو به این شکل باده‌نوشی کنند.
از عدم بهر تماشای رخت بستیم رخت
کیست آن کو، از رخت منع تماشائی کند
هوش مصنوعی: ما از نبودن بهره گرفتیم تا زیباییت را تماشا کنیم. چه کسی می‌تواند مانع تماشای تو باشد؟