گنجور

باب پانزدهم: اندر تمتع کردن

بدان ای پسر، اگر کسی را دوست داری در مستی و هشیاری پیوسته بدو مشغول مباش، که آن نطفه کی از تو جدا گردد معلوم‌ست که تخم جانی و شخصی بود بهر یاری‌، پس اگر کنی در مستی کن، که به مستی زیان‌کار‌تر بود؛ اما به‌وقت خمار صواب‌تر و بهتر آید و به هر وقتی که یاد آید بدان مشغول مباش، که آن بهایم بود که هر وقت شغلی نداند، هر وقت که می‌باید بکند، باید که آدمی را وقتی پیدا بود، تا فرق بود میان وی و بهایم. اما از زنان و غلامان میل خویش به یک جنس مدار، تا از هر دو گونه بهره‌ور باشی و از دوگانه یکی دشمن تو نباشد و هم‌چنانک گفتم مجامعت بسیار کردن زیان دارد‌، ناکردن نیز زیان دارد، پس هر چه کنی باید کی به اشتها کنی و به تکلف نکنی، تا زیان کمتر دارد؛ اما به‌اشتها و بی‌اشتها پرهیز در گرمای‌گرم و در سرمای‎‌سرد، که درین دو فصل زیان‌کار‌تر باشد، خاصه پیران را و از همه فصل‌ها در فصل بهار سازگارتر باشد، کی هوا معتدل باشد و چشمها را آب زیادت باشد و جهان روی به‌خوشی دارد، پس چون عالم کبیر آ{ن} چنان شود از تأثیر وی بر ما که عالم صغیر‌ست همچنان شود، طبایع که در تن ما مختلف است معتدل شود، خون اندر رگ‌ها زیادت شود، منی در پشت‌ها زیادت شود، بی‌قصدی مردم محتاج معاشرت و تمتع گردد؛ پس چون اشتها‌ی طبیعت صادق شود آنگاه زیان کمتر دارد و رگ زدن نیز همچنان، پس تا بتوانی در گرمای‎‌گرم‌، سرمای‌سرد رگ مزن و اگر خون زیادت بینی اندر تن، تسکین کن به شراب‌ها و طعام‌های موافق و مخالف چیزی مخور، در تابستان میل به غلامان کن و در زمستان میل به زنان و درین باب سخن مختصر آمد که کرا نکند.

باب چهاردهم: اندر عشق ورزیدن و رسم آن: جهد کن ای پسر که تا عاشق نشوی، خواه به پیری و خواه به جوانی، پس اگر اتفاق افتد یقین دل مباش و پیوسته دل در لعب مدار بر عشق، که متابع شهوت بودن نه کار خردمندان‌ است. از عشق تا توانی پرهیز کن، که عاشقی کار با بلاست، خاصه پیری و هنگام مفلسی، که یک‌ساله راحت وصال به یک روزه رنج فراق نه ارزد، که سر‌تاسر عاشقی رنج است و درد دل و محنت، هر چند که دردی خوش است، اگر در فراق باشی در عذاب باشی و اگر در وصال باشی و معشوق بدخو‌ی بود، از رنج ناز و خوی بد او راحت وصال ندانی و اگر مثل معشوقهٔ تو فریشتهٔ مقرب است که به‌هیچ وقت از ملامت خلقان رسته نباشی و مردم همیشه در مساوی تو باشند و در نکوهش معشوق تو، از آنکه عادت خلق چنین است. پس خویشتن را نگاه دار و از عاشقی پرهیز کن، که خردمندان از چنین کار پرهیز توانند کرد، از آنچه ممکن نگردد که به‌یک دیدار کسی بر کسی عاشق شود، اول چشم بیند، آنگه دل پسندد؛ چون دل پسند کرد طبع بدو مایل شود، آنگاه متقاضی دیدار او کند؛ اگر تو شهوت خویش را در امر دل کنی و دل را متابع شهوت گردانی تدبیر آن کنی که یک‌بار دیگر او را به بینی، چون دیدار دوباره شود و طبع بدو مضاعف گردد و هوای دل غالب‌تر شود پس قصد دیدار سیوم کنی، چون سیم بار دیدی و در حدیث آمد و سخن گفت و جواب شنید، خر رفت و رسن برد و دریغا چنبر.باب شانزدهم: اندر آیین گرمابه رفتن: بدان ای پسر که چون به گرمابه روی بر سیری مرو، که زیان دارد و در گرمابه نیز به جماع کردن مشغول مباش البته، خاصه در گرمابهٔ گرم.

اطلاعات

منبع اولیه: کیانا زرکوب

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان ای پسر، اگر کسی را دوست داری در مستی و هشیاری پیوسته بدو مشغول مباش، که آن نطفه کی از تو جدا گردد معلوم‌ست که تخم جانی و شخصی بود بهر یاری‌، پس اگر کنی در مستی کن، که به مستی زیان‌کار‌تر بود؛ اما به‌وقت خمار صواب‌تر و بهتر آید و به هر وقتی که یاد آید بدان مشغول مباش، که آن بهایم بود که هر وقت شغلی نداند، هر وقت که می‌باید بکند، باید که آدمی را وقتی پیدا بود، تا فرق بود میان وی و بهایم. اما از زنان و غلامان میل خویش به یک جنس مدار، تا از هر دو گونه بهره‌ور باشی و از دوگانه یکی دشمن تو نباشد و هم‌چنانک گفتم مجامعت بسیار کردن زیان دارد‌، ناکردن نیز زیان دارد، پس هر چه کنی باید کی به اشتها کنی و به تکلف نکنی، تا زیان کمتر دارد؛ اما به‌اشتها و بی‌اشتها پرهیز در گرمای‌گرم و در سرمای‎‌سرد، که درین دو فصل زیان‌کار‌تر باشد، خاصه پیران را و از همه فصل‌ها در فصل بهار سازگارتر باشد، کی هوا معتدل باشد و چشمها را آب زیادت باشد و جهان روی به‌خوشی دارد، پس چون عالم کبیر آ{ن} چنان شود از تأثیر وی بر ما که عالم صغیر‌ست همچنان شود، طبایع که در تن ما مختلف است معتدل شود، خون اندر رگ‌ها زیادت شود، منی در پشت‌ها زیادت شود، بی‌قصدی مردم محتاج معاشرت و تمتع گردد؛ پس چون اشتها‌ی طبیعت صادق شود آنگاه زیان کمتر دارد و رگ زدن نیز همچنان، پس تا بتوانی در گرمای‎‌گرم‌، سرمای‌سرد رگ مزن و اگر خون زیادت بینی اندر تن، تسکین کن به شراب‌ها و طعام‌های موافق و مخالف چیزی مخور، در تابستان میل به غلامان کن و در زمستان میل به زنان و درین باب سخن مختصر آمد که کرا نکند.
هوش مصنوعی: ای پسر، اگر کسی را دوست داری، در حالت شادابی و مستی همیشه به او مشغول نباش، زیرا آن احساسات ممکن است به تدریج از تو جدا شوند. این احساسات به نوعی مانند روح و هویت تو هستند که به تو کمک می‌کنند. اگر می‌خواهی در حالت مستی عمل کنی، بهتر است این کار را در حالت مستی انجام دهی، زیرا در آن حالات ممکن است خسارات بیشتری ببیند. اما اگر در حالت عادی باشی، می‌توانی انتخاب‌های بهتری داشته باشی. و هر وقت که بخواهد، نباید به یاد آن فرد مشغول شوی، زیرا حیوانات فقط مشغول کارهای روزمره‌اند و هیچ‌گاه در زمانی که باید کار کنند، تلاش نمی‌کنند. از انتخاب‌های خود منحصر به دو جنس مخالف نکن، تا بتوانی از هر دو طرف بهره‌مند شوی و هیچ‌کدام برایت مشکل‌ساز نشوند. همچنین باید توجه داشته باشی که زیاد مجامعت کردن ضرر دارد و عدم مجامعت نیز زیان‌آور است. بنابراین هر کار را باید با میل و رغبت انجام دهی و نه از روی اجبار، تا خسارت کمتری به تو برسد. باید در زمان‌هایی که هوا گرم یا سرد است، مراقب باشی زیرا این دو فصل می‌توانند آسیب‌زا باشند، مخصوصاً برای افراد سالمند. فصل بهار معمولاً بهترین زمان برای این کار است زیرا هوا معتدل است و شرایط بهتری برای فعالیت‌های بدنی فراهم می‌کند. در این فصل، خون در رگ‌ها افزایش می‌یابد و شخص نیازمند معاشرت و لذت بردن از زندگی می‌شود. زمانی که اشتهای طبیعی فرد به درستی عمل کند، خطرات کمتر می‌شود. همچنین باید توجه داشته باشی که در گذراندن زمان در گرما یا سرما، نباید حرکاتی مانند رگ‌زنی انجام دهی و اگر احساس کردی خون در بدنت زیاد شده، می‌توانی با نوشیدنی‌ها یا غذاهایی که مناسب هستند، آرامش خود را بازیابی کنی. در تابستان به سمت مردان و در زمستان به سمت زنان گرایش داشته باش و به همین سادگی در این زمینه عمل کن.

حاشیه ها

1402/05/06 04:08
امیرعلی خداخواه

عنصر المعالی اینجا صریح میگوید دو جنس گرا باشید. جدا اخلاقیات چقدر تفاوت کرده در گذر زمان.

1403/01/02 14:04
عارف سماعی

خداوکیلی کف کردم😂تازه اون موقع خیلیم ادعای دین و پیغمبرشون میشد ولی جالبه اکثرشون اهل مباشرت با امردان و پسر بچه های نوجوان بودن و البته که از خیر بانوان سفید رو هم نمی‌گذشتن