بدان ای پسر که مردم عامه را در شغلهای خویش ترتیب و اوقات پدید نیست و بهوقت و ناوقت ننگرند و خردمندان و بزرگان هر کاری را از آن خود وقتی دارند، بیست و چهار ساعت شباروزی را بر کارهای خویش ببخشند، میان هر کاری وقتی نهاده و حد و اندازه پدید کرده، تا کارهای ایشان به یک دیگر نیآمیزد و خدمتگاران ایشان را نیز معلوم بود که به هر وقت به چه کار مشغول باید بودن، تا شغلهای ایشان همه بر نظام باشد. اما اول تجربت طعام خوردنی، بدانکه عادت مردمان بازاری چنان است که طعام بیشتر به شب خورند و آن سخت زیان دارد، دایم با تخمه باشند و مردمان لشکری پیشه را عادت چنانست که وقت و ناوقت ننگرند، هر گاه کی یابند بخورند و این عادت ستورانست که هر گاه که علف یابند بخورند و مردمان محتشم و خاص در شباروزی یکبار خورند و این طریق خویشتنداری است ولکن مرد ضعیف گردد و بیقوت، پس چنان باید که مردم محتشم بامداد خلوت بکند و آنگاه بیرون آید و به کدخدایی خویش مشغول شود تا نماز پیشین بکند، آنقدر نیز که راتب باشد رسیده باشد و آن کسان که با تو طعام خورند حاضر فرمای کردن تا با تو طعام خورند، اما طعام بهشتاب مخور، آهسته باش، با سر خوان با مردمان حدیث همیکن، چنانکه در شرط اسلام است ولکن سر در پیش افکنده دار و در لقمهٔ مردمان منگر.
حکایت: شنودم که وقتی صاحب { اسماعیل بن} عباد نان میخورد، با ندیمان و کسان خویش، مردی لقمهای از کاسه برداشت، مویی در آن لقمهٔ او بود، صاحب بدید، گفت: آن موی از لقمه بیرون کن. مرد لقمه از دست بنهاد و برخاست و برفت. صاحب فرمود که: باز آریتش. صاحب پرسید که: یا فلان، نان ناخورده از خوان چرا برخاستی؟ مرد گفت: مرا نان آنکس نشاید خورد که موی در لقمهٔ من بربیند. صاحب سخت خجل شد از آنسخن.
اما به خویشتن مشغول باش و لختی درنگ همیکن، آنگاه بعد از آن کاسه فرمای آوردن و رسم محتشمان دو گونه است: بعضی نخست کاسهٔ خویش فرمایند نهادن و آنگاه از آنِ دیگران و بعضی نخست کاسهٔ دیگران نهند و آنگاه از آن خویش و این طریق کرم است و آن طریق سیاست و فرمای تا کاسهٔ ملون نهند، یکی ترش و یکی شیرین؛ چنان کن که چون از خوان برخیزند بسیار خوار و کم خوار همه سیر باشند و اگر پیش تو خوردنی بود و پیش دیگران نبود از پیش خود به پیش دیگران فرست و بر سر نان ترشروی مباش و با خوانسالار بهخیره جنگ مکن که فلان خوردنی نیک است و فلان بد است، که آن سخن زمانی دیگر گفته آید. چون ترتیب نان خوردن دانسته شد ترتیب شراب خوردن را بدان که آنرا هم نهادی و رسمی علی حده هست تا کارهای او مرتب باشد.
اطلاعات
منبع اولیه: کیانا زرکوب
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بدان ای پسر که مردم عامه را در شغلهای خویش ترتیب و اوقات پدید نیست و بهوقت و ناوقت ننگرند و خردمندان و بزرگان هر کاری را از آن خود وقتی دارند، بیست و چهار ساعت شباروزی را بر کارهای خویش ببخشند، میان هر کاری وقتی نهاده و حد و اندازه پدید کرده، تا کارهای ایشان به یک دیگر نیآمیزد و خدمتگاران ایشان را نیز معلوم بود که به هر وقت به چه کار مشغول باید بودن، تا شغلهای ایشان همه بر نظام باشد. اما اول تجربت طعام خوردنی، بدانکه عادت مردمان بازاری چنان است که طعام بیشتر به شب خورند و آن سخت زیان دارد، دایم با تخمه باشند و مردمان لشکری پیشه را عادت چنانست که وقت و ناوقت ننگرند، هر گاه کی یابند بخورند و این عادت ستورانست که هر گاه که علف یابند بخورند و مردمان محتشم و خاص در شباروزی یکبار خورند و این طریق خویشتنداری است ولکن مرد ضعیف گردد و بیقوت، پس چنان باید که مردم محتشم بامداد خلوت بکند و آنگاه بیرون آید و به کدخدایی خویش مشغول شود تا نماز پیشین بکند، آنقدر نیز که راتب باشد رسیده باشد و آن کسان که با تو طعام خورند حاضر فرمای کردن تا با تو طعام خورند، اما طعام بهشتاب مخور، آهسته باش، با سر خوان با مردمان حدیث همیکن، چنانکه در شرط اسلام است ولکن سر در پیش افکنده دار و در لقمهٔ مردمان منگر.
هوش مصنوعی: ای پسر، بدان که مردم عادی نظم و ترتیب خاصی در کارهای خود ندارند و به وقت و بیوقت توجه نمیکنند. اما افراد دانا و بزرگترها برای هر کاری زمان مخصوصی دارند و تمام ۲۴ ساعت شبانهروز را به کارهای خود اختصاص میدهند. آنها بین کارهای مختلف زمانبندیهایی تعیین میکنند تا کارهایشان با هم تداخل نکند و خدمتگزارانشان هم بدانند در هر زمان به چه کاری مشغول شوند تا همه چیز منظم باشد.
در مورد خوردن غذا، همینطور که میدانی، عادت مردم عادی این است که بیشتر شب غذا میخورند و این برایشان مضر است. آنها همیشه در حال خوردناند. اما سربازان معمولاً به زمان و بیزمان توجه نمیکنند و هر وقت که چیزی پیدا کنند میخورند. این عادت شبیه به حیوانات است که هر زمان که علف بیابند میخورند. اما افراد محترم معمولاً یک بار در طول روز غذا میخورند و این نشاندهنده خودداری آنهاست. با این حال، اگر انسان ضعیف شود و نیرویش کم شود، لازم است که افراد محترم صبح زود به تنهایی مشغول شوند و بعد از نماز پیشین به کارهای خود بپردازند. همچنین باید توجه داشته باشند که وقتی با دیگران غذا میخورند، با آرامش و احترام غذا بخورند و در حین غذا خوردن با دیگران صحبت کنند، اما در عین حال نباید خیلی سرشان را بالا نگهدارند و به لقمههای دیگران نگاه کنند.
حکایت: شنودم که وقتی صاحب { اسماعیل بن} عباد نان میخورد، با ندیمان و کسان خویش، مردی لقمهای از کاسه برداشت، مویی در آن لقمهٔ او بود، صاحب بدید، گفت: آن موی از لقمه بیرون کن. مرد لقمه از دست بنهاد و برخاست و برفت. صاحب فرمود که: باز آریتش. صاحب پرسید که: یا فلان، نان ناخورده از خوان چرا برخاستی؟ مرد گفت: مرا نان آنکس نشاید خورد که موی در لقمهٔ من بربیند. صاحب سخت خجل شد از آنسخن.
هوش مصنوعی: حکایتی نقل شده است که زمانی که اسماعیل بن عباد در حال خوردن نان با دوستانش بود، یکی از آنها لقمهای برداشت و متوجه شد که مویی در آن وجود دارد. اسماعیل به او گفت که آن مو را از لقمهاش خارج کند. آن شخص لقمه را از دست گذاشت و به نشانه اعتراض برخاست و رفت. اسماعیل از او خواست که بازگردد و مرد پاسخ داد که او نمیتواند نان کسی را بخورد که موی کثیف در لقمهاش دیده باشد. این حرف باعث شد که اسماعیل به شدت خجل و شرمنده شود.
اما به خویشتن مشغول باش و لختی درنگ همیکن، آنگاه بعد از آن کاسه فرمای آوردن و رسم محتشمان دو گونه است: بعضی نخست کاسهٔ خویش فرمایند نهادن و آنگاه از آنِ دیگران و بعضی نخست کاسهٔ دیگران نهند و آنگاه از آن خویش و این طریق کرم است و آن طریق سیاست و فرمای تا کاسهٔ ملون نهند، یکی ترش و یکی شیرین؛ چنان کن که چون از خوان برخیزند بسیار خوار و کم خوار همه سیر باشند و اگر پیش تو خوردنی بود و پیش دیگران نبود از پیش خود به پیش دیگران فرست و بر سر نان ترشروی مباش و با خوانسالار بهخیره جنگ مکن که فلان خوردنی نیک است و فلان بد است، که آن سخن زمانی دیگر گفته آید. چون ترتیب نان خوردن دانسته شد ترتیب شراب خوردن را بدان که آنرا هم نهادی و رسمی علی حده هست تا کارهای او مرتب باشد.
هوش مصنوعی: به خودت توجه کن و کمی صبر کن، سپس کاسه غذا را بیاور. در این زمینه رسمهای محترمانه متفاوتی وجود دارد: برخی ابتدا کاسه خود را میگذارند و سپس برای دیگران، و برخی دیگر ابتدا کاسه دیگران را میگذارند و بعد کاسه خود را. اولین روش نشاندهنده سخاوت و دومی نمایانگر تدبیر است. کاسههای مختلف را نیز طوری بگذار که یکی ترش و دیگری شیرین باشد؛ به گونهای عمل کن که همه، حتی کسانی که کم خوردهاند، از سفره راضی و سیر برخیزند. اگر چیزی برای خوردن داشتی و دیگران چیزی نداشتند، آن را به سوی آنها بفرست. در مورد غذا پیش دیگران کوچک نشو و با سالار خوان بر سر این که کدام غذا بهتر است و کدام بدتر، نزاع نکن، زیرا این مسائل در زمان دیگری مطرح خواهد شد. وقتی ترتیب غذا خوردن مشخص شد، به ترتیب نوشیدنی نیز توجه کن که آن هم قوانین و قواعد خاص خود را دارد تا کارها به درستی پیش برود.