شمارهٔ ۵ - و قال ایضا
غریب و خسته و درمانده ام خداوندا
ز فیض فضل، تو یک شربت شفا بفرست
چو لاله غرقه بخونم در آتش شوقت
نسیم لطفی از عالم بقا بفرست
ببوی رحمت تو بنده کرد جان بازی
بدست عفو تو پروانۀ عطا بفرست
اگر چه مرهم جانست زخم در ره تو
ز نوش داروی رحمت نصیب ما بفرست
چون خون جان من اندر ره تو ریخته شد
هم از خزینۀ لطف تو خون بها بفرست
طبیب حال شناسی ، ترا نیارم گفت
که دور کن ز من این درد یا دوا بفرست
هر آنچه مصلحت کار من در آن دانی
اگر شفاست وگر مرگ ای خدا بفرست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.