شمارهٔ ۲۷ - ایضاًله
بس پراکنده و پریشانم
ره فراکار خود نمی دانیم
هیچ جرمی نکرده محبوسیم
بی اوامی اسیر زندانیم
همجو خفاش روزکور همه
دشمن آفتاب رخشانیم
چون ستاره بشب برون آئیم
برخود از تیغ مهر ارزانیم
در نهان خانه ها چو هیچ نماند
ما بجای قماشه پنهانیم
زرد و لرزان و نیم مرده ز غم
راست همچون چراغ دزد نیم
همچو چنگ از گرفت می نالیم
مانده در پرده بی نوازانیم
هیچ فریادرس نمی بینم
هرچه فریاد بیش می خوانیم
گر شنیدی که در وجود کسی
زنده در گور خفت ما آنیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بس پراکنده و پریشانم
ره فراکار خود نمی دانیم
هوش مصنوعی: من بسیار پراکنده و بیسامان هستم و نمیدانم باید به کدام مسیر بروم.
هیچ جرمی نکرده محبوسیم
بی اوامی اسیر زندانیم
هوش مصنوعی: ما هیچ خطایی نکردهایم، اما به خاطر دلتنگی او در زندانی involuntarily محبوس هستیم و اسیر حسرت و longing او شدهایم.
همجو خفاش روزکور همه
دشمن آفتاب رخشانیم
هوش مصنوعی: ما شبیه خفاشی هستیم که در روز نورانی نمیتواند حضور داشته باشد و همواره در مقابل خورشید روشن، به دشمنی میپردازیم.
چون ستاره بشب برون آئیم
برخود از تیغ مهر ارزانیم
هوش مصنوعی: هنگامی که شب فرامیرسد، مانند ستارهای درخشان به بیرون میآییم و از محبت و گرمی عشق میدرخشیم.
در نهان خانه ها چو هیچ نماند
ما بجای قماشه پنهانیم
هوش مصنوعی: وقتی در خانهها چیزی برای پنهان کردن نمانده باشد، ما به جای پارچهای که برای پوشاندن استفاده میشود، در حالت پنهان قرار داریم.
زرد و لرزان و نیم مرده ز غم
راست همچون چراغ دزد نیم
هوش مصنوعی: زرد و لرزان و نیمه جان از غم، درست مانند چراغی که در تاریکی میدرخشد و در حال خاموشی است.
همچو چنگ از گرفت می نالیم
مانده در پرده بی نوازانیم
هوش مصنوعی: ما مانند چنگی که از درد و گرفتگی ناله میزند، در سکوت و بینوازی باقی ماندهایم.
هیچ فریادرس نمی بینم
هرچه فریاد بیش می خوانیم
هوش مصنوعی: هرچقدر که فریاد میزنیم و از دیگران مدد میطلبیم، هنوز هیچ کمک کنندهای را نمیبینیم.
گر شنیدی که در وجود کسی
زنده در گور خفت ما آنیم
هوش مصنوعی: اگر شنیدی که فردی زنده در گور خوابیده، ما همان کسانی هستیم که در وجود او هستیم.