شمارهٔ ۲۲ - وقال ایضاً
هرچه آن از مراسم سخن است
روزگارش گذاشتست بمن
زان چه حاصل ، چو روزگار دمی
نگذارد همی مرا بسخن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرچه آن از مراسم سخن است
روزگارش گذاشتست بمن
هوش مصنوعی: هرچیزی که او درباره مراسم گفته، زمانش به من رسیده است.
زان چه حاصل ، چو روزگار دمی
نگذارد همی مرا بسخن
هوش مصنوعی: اینکه چه چیزی به دست میآورم، وقتی که زمان حتی لحظهای به من اجازه صحبت نمیدهد؟