گنجور

شمارهٔ ۲۱ - و قال ایضاً

مفتی ملت انعام و کرم
اندرین حال چه می فرماید؟
در حق شخصی درمانده چنان
که برو خلق همی بخشاید
خفته بیمار بکنجی اندر
وندر باد همی پیماید
خرج بیماری ناچار بود
و آنگهش خانه عمارت باید
باز ترتیب زمستان بر پی
که ازو بوی بلا می آید
وانگه او سیم ندارد چندان
که بدان آینه یی بزداید
در چنین حالتی از منعم خویش
گر تقاضا بکند زر شاید؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مفتی ملت انعام و کرم
اندرین حال چه می فرماید؟
هوش مصنوعی: در این وضعیت، عالم دین و مفتی چه نظری می‌دهد و چگونه برکات و رحمت خداوند را تفسیر می‌کند؟
در حق شخصی درمانده چنان
که برو خلق همی بخشاید
هوش مصنوعی: در مورد فردی که در ناچاری و گرفتاری قرار دارد، به گونه‌ای که مردم به او رحم کنند و به او کمک نمایند.
خفته بیمار بکنجی اندر
وندر باد همی پیماید
هوش مصنوعی: بیمار در کنجی خوابیده است و باد به آرامی در حال وزیدن است.
خرج بیماری ناچار بود
و آنگهش خانه عمارت باید
هوش مصنوعی: برای درمان بیماری باید هزینه کرد و پس از آن باید به ساخت و ساز خانه پرداخت.
باز ترتیب زمستان بر پی
که ازو بوی بلا می آید
هوش مصنوعی: باز به یاد زمستان می‌افتی که از آن بوی سختی و مشکلات به مشام می‌رسد.
وانگه او سیم ندارد چندان
که بدان آینه یی بزداید
هوش مصنوعی: سیم او به اندازه‌ای نیست که بتواند آینه‌ای را بدرخشد و یا تمایلات و زیبایی‌های آن را از بین ببرد.
در چنین حالتی از منعم خویش
گر تقاضا بکند زر شاید؟
هوش مصنوعی: در چنین وضعیتی اگر کسی که ثروت زیادی دارد از من درخواست کند که طلا به او بدهم، آیا ممکن است؟