گنجور

شمارهٔ ۳۰ - وله ایضا

در دام رهی فتاد امروز
صیدی که ز دامها بجستست
و اقبال آنست کز شبانه
چون نرگس خویش نیم مستست
وین لحظه گشادن قبایش
در چند پیاله باده بستست
گر خواجۀ به لطف دست گیرد
بر من نه نخستمینش دستست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دام رهی فتاد امروز
صیدی که ز دامها بجستست
هوش مصنوعی: امروز صیدی که تلاش کرده بود از دام‌ها فرار کند، در نهایت گرفتار دام شده است.
و اقبال آنست کز شبانه
چون نرگس خویش نیم مستست
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که اقبال (خوشبختی یا سرنوشت خوب) به گونه‌ای است که مانند نرگس در شب، به آرامی و مستی، خود را نشان می‌دهد. این تصویرسازی نشان دهنده حالتی خاص و زیباست که در آن نرگس، با لطافت و نشاط، از تاریکی شب بیرون می‌آید.
وین لحظه گشادن قبایش
در چند پیاله باده بستست
هوش مصنوعی: این لحظه او با چند پیاله شراب سرّ خود را فاش می‌کند.
گر خواجۀ به لطف دست گیرد
بر من نه نخستمینش دستست
هوش مصنوعی: اگر کسی به لطف و محبت بر من دست بگذارد، برای من این تنها دست او نیست که به من کمک می‌کند.