گنجور

شمارهٔ ۹۷

لشکر نوروز بصحرا رسید
موسم شادیّ و تماشا رسید
ز آمدن گل ببشارت ز پیش
عید رسید اینک و زیبا رسید
روزه شبانگاه بزد طبل کوچ
بر سر این طارم مینا رسید
بادة نوروز و گلشن همرهند
عید مبارک نه بتنها رسید
در چمن از بس خوشی و رنگ بوی
موکب گل یا برسد، یا رسید
باده بیاور که درین انتظار
جان پیاله بلب ما رسید
سرو چو زد دست در آزادگی
لاجرمش کار ببالا رسید
شاخ شکوفه ست ثریّا وزین
نعرۀ بلبل بثریّا رسید
لاله چو من خیمه بکهسار زد
تا بدلش آتش سودا رسید
داشت صبا بوی سر زلف یار
نیم شبان دوش چو اینجا رسید
آن همه آسایش و راحت چه بود؟
کز دم آن باد بدلها رسید
الحق از آنها که ز روی تم
پار بروی گل رعنا رسید
گفتم ازین پس نزند رای باغ
شکر که امسال بما وا رسید
بوی گل و نعرۀ بلبل ز باغ
چون سخن من بهمه جا رسید

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لشکر نوروز بصحرا رسید
موسم شادیّ و تماشا رسید
هوش مصنوعی: لشکر نوروز به دشت آمد و زمان شادی و تماشا فرا رسید.
ز آمدن گل ببشارت ز پیش
عید رسید اینک و زیبا رسید
هوش مصنوعی: با آمدن گل، نشانه‌ای از شادی و شگون به همراه عید نزدیک شده است و اینک به زیبایی فرارسیده است.
روزه شبانگاه بزد طبل کوچ
بر سر این طارم مینا رسید
هوش مصنوعی: در شب، وقتی طبل کوچ نواخته شد، به برزخ زیبا و شگفت‌انگیز رسیدیم.
بادة نوروز و گلشن همرهند
عید مبارک نه بتنها رسید
هوش مصنوعی: نوروز و باغ گل با هم آمده‌اند؛ عید مبارک که تنها نیست.
در چمن از بس خوشی و رنگ بوی
موکب گل یا برسد، یا رسید
هوش مصنوعی: در باغ به خاطر شادی و رنگارنگی گل‌ها، یا باید کاروانی از گل‌ها بیاید، یا این که همین حالا آمده‌اند.
باده بیاور که درین انتظار
جان پیاله بلب ما رسید
هوش مصنوعی: مشروب را بیاور، زیرا در این لحظه‌ی طولانی و پرانتظار، جان و زندگی ما به پیاله‌امان نزدیک شده است.
سرو چو زد دست در آزادگی
لاجرمش کار ببالا رسید
هوش مصنوعی: سرو هنگامی که به آزادی دست پیدا کرد، به اوج و بالندگی خود رسید.
شاخ شکوفه ست ثریّا وزین
نعرۀ بلبل بثریّا رسید
هوش مصنوعی: درخت شکوفه‌ها به ستاره ثریا می‌رسد و صدای پرنده‌ای که می‌خواند، به این ستاره می‌آید.
لاله چو من خیمه بکهسار زد
تا بدلش آتش سودا رسید
هوش مصنوعی: لاله مانند من، در دشت خیمه‌ای برپا کرده و سپس آتش عشق و غم به او رسید.
داشت صبا بوی سر زلف یار
نیم شبان دوش چو اینجا رسید
هوش مصنوعی: صبح زود، باد خنکی بوی خوشی از تارهای موی محبوبم را به همراه آورد که وقتی به اینجا رسید، خاطرات زیبایی را زنده کرد.
آن همه آسایش و راحت چه بود؟
کز دم آن باد بدلها رسید
هوش مصنوعی: آنجا که نوشته شده "آن همه آسایش و راحت چه بود؟"، به معنای این است که آن آرامش و راحتی که داشتیم، در واقع به دلیل یک تغییر یا حادثه ناگهانی ناچیز به نظر می‌آید. گویی با وزش یک نسیم، احساسات و حال و هواهای ما به یکباره تغییر می‌کند.
الحق از آنها که ز روی تم
پار بروی گل رعنا رسید
هوش مصنوعی: در واقع، از میان افرادی که به خاطر زیبایی و لطافت، بر روی گل خوش‌بو و نازک قدم گذاشته‌اند، حقیقتاً به آنجا رسیده‌اند.
گفتم ازین پس نزند رای باغ
شکر که امسال بما وا رسید
هوش مصنوعی: گفتم که دیگر نباید نظر به باغ شکر انداخت، زیرا امسال خوشبختی و سعادت به ما رسیده است.
بوی گل و نعرۀ بلبل ز باغ
چون سخن من بهمه جا رسید
هوش مصنوعی: عطر گل و آواز بلبل از باغ به همه جا پراکنده شد، مانند سخنان من.