شمارهٔ ۹۱
نیکویی بیش از آن نمی باید
فتنه اندر جهان نمی باید
راست اندازۀ دلم دارد
تنگ تر زان دهان نمی باید
لبکی داری آن چنان کانصاف
جز لب من در آن نمی باید
زلف شوریده رامکن در بند
کان خود الا چنان نمی باید
آن نقابت ز چهره یکسو کن
کآفتابم نهان نمی باید
جان همی خواست، گفتمش:بستان
گفت: نی، رایگان نمی باید
گفتم از من بخر ببوسی گفت:
تا بدین حد گران نمی باید
از رخت می خرم بجان بوسی
هیچ دلّالمان نمی باید
پیشتر زان بده که خط بدهد
زانکه شب در میان نمی باید
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1397/12/21 14:02
مجتبی
وزن شعر به {(فاعلاتن مفاعلن فعلن) یا (فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)} تصحیح شود.
1400/02/29 02:04
عین. ح
فکر میکنم در بیت آخر «خط بدمد» درست باشد