شمارهٔ ۸۱
خبر گل بچمن می آرند
مژده جان وی تن می آرند
نقش بندان ربیعی آبی
با رخ کار چمن می آرند
نفس باد صبا پنداری
کاروانی ز ختن می آرند
آبها هر نفس از باد صبا
در رخ از ناز شکن می آرند
جام لاله ز دل سنگ برون
من ندانم بچه فن می آرند
غنچگان از سبب کم عمری
همه سر زیر کفن می آرند
نرگسان رغم مه و پروین را
شکلی از ماه و پرن می آرند
لاله جامیست که گویی دروی
دردی از اوّل دن می آرند
نو حریفان ربیعی بر دی
ز نخ از برگ سمن می آرند
گل و نرگس چو من از یاد کسی
آب در چشم و دهن می آرند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خبر گل بچمن می آرند
مژده جان وی تن می آرند
هوش مصنوعی: خبر از آمدن گل به بچهها میدهند و شادی جان را به تن میآورند.
نقش بندان ربیعی آبی
با رخ کار چمن می آرند
هوش مصنوعی: لباسهای آبی رنگی که به زیبایی گلهای چمن در نقش و طرح درآمدهاند، حضور دارند.
نفس باد صبا پنداری
کاروانی ز ختن می آرند
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی را گویی کاروانی از ختن به راه افتاده است.
آبها هر نفس از باد صبا
در رخ از ناز شکن می آرند
هوش مصنوعی: باد صبا هر لحظه آبها را با ناز و لطافت به حرکت در میآورد.
جام لاله ز دل سنگ برون
من ندانم بچه فن می آرند
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه از دل سنگیام، جامی پر از گل لاله بیرون میآید.
غنچگان از سبب کم عمری
همه سر زیر کفن می آرند
هوش مصنوعی: نمونههای جوان و نرمی که به خاطر کم سنی و عمر کوتاهشان، همگی در زیر پوشش مرگ قرار دارند.
نرگسان رغم مه و پروین را
شکلی از ماه و پرن می آرند
هوش مصنوعی: نرگسها، با وجود زیبایی ماه و ستارههای پروین، شکل و ظاهری از ماه و پرن را به نمایش میگذارند.
لاله جامیست که گویی دروی
دردی از اوّل دن می آرند
هوش مصنوعی: لاله، مانند جامی است که گویی درویشی دلی پر از درد را از آغاز دنیا در آن میریزد.
نو حریفان ربیعی بر دی
ز نخ از برگ سمن می آرند
هوش مصنوعی: دوستان جدید ما برای جشن به دیوار میآیند و با نخهایی از برگ سمن تزئینی زیبا میسازند.
گل و نرگس چو من از یاد کسی
آب در چشم و دهن می آرند
هوش مصنوعی: گل و نرگس هم مثل من به یاد کسی اشک و اندوه دارند.
حاشیه ها
1400/02/28 22:04
عین. ح
مصراع دوم:
مژدهٔ جان سوی تن میآرند