شمارهٔ ۷۹
آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند
زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند
اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه
مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند
جان بسی کدم و در سینه همی پروردم
غم عشق تو نهان، لیک نهان هم بنماند
گه گهم از تو بدی زخم زبانی بدروغ
خود باقبال من آن زخم زبان هم بنماند
تن در اندوه دهم غم خورم و دم نزنم
که چنین هم بنماند چو چنان هم بنماند
خود همان بد که مرا بی دل و شیدا کردی
ورنه آن دل بتوای جان و جهان هم بنماند
دو سه روز دگر این زحمت ما میکش ازانک
ناگهانت خبر آید که فلان هم بنماند
گفته بودی نگذارم که بماند دل تو
راستی را دل تنها نه که جان هم بنماند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه کان قاعدۀ وصل چنان هم بنماند
زان همه عیش و طرب نام و نشان هم بنماند
هوش مصنوعی: اوه، چه دردناک است که اصول دوستی و پیوند برای همیشه نماند، زیرا در نهایت، نه شادیها و نه خوشیها باقی میمانند.
اشک من خود سپری بود و لیکن گه گاه
مددی بود ز خون دل و آن هم بنماند
هوش مصنوعی: اشک من خود به عنوان یک محافظ برای من عمل کرد، اما گاهی اوقات نیز از دل شدم، خون گریستم که به من کمک کند و آن نیز دیگر باقی نماند.
جان بسی کدم و در سینه همی پروردم
غم عشق تو نهان، لیک نهان هم بنماند
هوش مصنوعی: دل و جانم پر از غم عشق تو بود، هرچند که این درد را در دل پنهان کرده بودم، اما پنهان نماند و به زودی آشکار شد.
گه گهم از تو بدی زخم زبانی بدروغ
خود باقبال من آن زخم زبان هم بنماند
هوش مصنوعی: گاهی از تو سخنانی میشنوم که زخم زبان است و دروغین است، اما خوشبختی من باعث میشود که آن زخم زبان هم باقی نماند.
تن در اندوه دهم غم خورم و دم نزنم
که چنین هم بنماند چو چنان هم بنماند
هوش مصنوعی: من خود را در اندوه قرار میدهم و غم میخورم و به کسی چیزی نمیگویم؛ زیرا میدانم که این حالت دائمی نیست و مانند بقیه چیزها، اینهم زودگذر خواهد بود.
خود همان بد که مرا بی دل و شیدا کردی
ورنه آن دل بتوای جان و جهان هم بنماند
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که مرا بیدل و شیدا کردی، وگرنه آن دل که جان و جهان من است، هیچگاه به تو تعلق نمیگرفت.
دو سه روز دگر این زحمت ما میکش ازانک
ناگهانت خبر آید که فلان هم بنماند
هوش مصنوعی: چند روز دیگر این سختی و تلاش ما ادامه دارد، زیرا ناگهان خبری میرسد که فلانی نیز در بین ما نخواهد بود.
گفته بودی نگذارم که بماند دل تو
راستی را دل تنها نه که جان هم بنماند
هوش مصنوعی: تو گفته بودی که نگذارم دلت به کسی وابسته بماند. این فقط دل نیست که تنها میماند، حتی جان هم نمیتواند در تنهایی باقی بماند.
حاشیه ها
1400/02/28 22:04
عین. ح
بیت سوم: جان بسی کندم