گنجور

شمارهٔ ۷۴

دلم هر شب از عشق چندان بنالد
که از آه او چرخ گردان بنالد
ندانم چه بیماریست این که جانم
ننالد ز درد و ز درمان بنالد
به رقص اندر آید دل از سینهٔ من
سحرگه که مرغی ز بستان بنالد
چو چنگ ارزنی یک سرانگشت در من
ز من هر رگی بر دگر سان بنالد
اگر بشنود کوه، نالیدن من
ز درد دل من دو چندان بنالد
لبی کو به خاک درش تشنه باشد
عجب نیست کز آب حیوان بنالد
به تیمار هجران گرفتار گردد
هر آن دل که از ناز جانان بنالد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم هر شب از عشق چندان بنالد
که از آه او چرخ گردان بنالد
هوش مصنوعی: دل من هر شب به خاطر عشق آنقدر ناله می‌کند که انگار صدای آه‌هایش باعث ناراحتی و درد در چرخ گردان جهان می‌شود.
ندانم چه بیماریست این که جانم
ننالد ز درد و ز درمان بنالد
هوش مصنوعی: نمی‌دانم این چه مشکلی است که جانم از درد نمی‌نالد، اما از درمان ناراضی است.
به رقص اندر آید دل از سینهٔ من
سحرگه که مرغی ز بستان بنالد
هوش مصنوعی: دل من در سحرگاه به شدت شاد و سرزنده می‌شود و مانند پرنده‌ای که از باغ ناله می‌کند، احساساتی پر از عشق و نشاط را تجربه می‌کند.
چو چنگ ارزنی یک سرانگشت در من
ز من هر رگی بر دگر سان بنالد
هوش مصنوعی: چون ساز چنگی به آرامی با یک انگشت می‌نوازند، اگر حتی یکی از رگ‌های من را لمس کنی، به درد و ناله در می‌آید.
اگر بشنود کوه، نالیدن من
ز درد دل من دو چندان بنالد
هوش مصنوعی: اگر کوه صدای ناله من را بشنود، از درد دل من هم بیشتر ناله خواهد کرد.
لبی کو به خاک درش تشنه باشد
عجب نیست کز آب حیوان بنالد
هوش مصنوعی: اگر کسی لب‌هائی داشته باشد که به خاک درش تشنه باشد، عجیب نیست که از آب حیات شکایت کند.
به تیمار هجران گرفتار گردد
هر آن دل که از ناز جانان بنالد
هوش مصنوعی: هر دلی که به خاطر دوری از معشوقش ناله کند، حتماً به درد هجران مبتلا خواهد شد.

حاشیه ها

1400/02/28 22:04
عین. ح

بیت چهارم:
ز من هر رگی بَر دگرسان بنالد
بیت ششم: عجب نیست