گنجور

شمارهٔ ۶

شاخ سرسبز و چمن دلشادست
عالم از عدل بهار آباد است
غنچه تا روی به صحرا آورد
گرهی از سر دل بگشادست
سرو در خدمت گل برپایست
بید در پای چنار افتادست
بندهٔ سوسن مشکین نفسم
کوست کز بند جهان آزادست
دل شکسته‌ست بنفشه چه کند؟
سر به بیداد زمان بنهادست
سرو را هر چه ز اسباب خوشیست
سربه‌سر دست فراهم دادست
بر جهان دست تهی چون افشاند
بار کس می‌نکشد، او را دست
بنگر آن غنچهٔ صاحب‌دل را
که به دلتنگی خود چون شادست
زانکه داند که بد و نیک جهان
همچو خرمنگه گل بر بادست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاخ سرسبز و چمن دلشادست
عالم از عدل بهار آباد است
هوش مصنوعی: درختان سرسبز و چمن‌ها شاداب هستند و جهان به برکت عدالت فصل بهار رونق دارد.
غنچه تا روی به صحرا آورد
گرهی از سر دل بگشادست
هوش مصنوعی: غنچه وقتی که به طبیعت و دشت می‌رسد، در دلش گرهی باز می‌شود و احساس شادی و آزادی می‌کند.
سرو در خدمت گل برپایست
بید در پای چنار افتادست
هوش مصنوعی: سرو به خاطر گل به پا می‌دارد، اما بید زیر سایه چنار به زمین افتاده است.
بندهٔ سوسن مشکین نفسم
کوست کز بند جهان آزادست
هوش مصنوعی: این فردی که با زیبایی و دلربایی سوسن مشکی مقایسه شده، در حقیقت کسی است که از قید و بندهای دنیا رهایی یافته است. او نه تنها از زنجیرهای جسمانی آزاد است، بلکه به معنای واقعی کلمه از محدودیت‌های زندگی دنیوی رها شده.
دل شکسته‌ست بنفشه چه کند؟
سر به بیداد زمان بنهادست
هوش مصنوعی: دل شکسته مانند بنفشه‌ای است که نمی‌تواند کاری بکند. زمان به او اجازه نمی‌دهد که سر برآورد.
سرو را هر چه ز اسباب خوشیست
سربه‌سر دست فراهم دادست
هوش مصنوعی: هرچه برای خوشحال کردن سرو (شخص مورد نظر) نیاز است، به طور کامل و تمام و کمال برای تو فراهم کرده‌ام.
بر جهان دست تهی چون افشاند
بار کس می‌نکشد، او را دست
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که وقتی فردی در زندگی بدون امکانات و منابع کافی عمل کند، نمی‌تواند به دستاوردهای بزرگی دست یابد. به عبارت دیگر، اگر کسی بدون تلاش و ذخیره‌سازی، سرمایه و ثروت خود را پراکنده کند، هیچ‌کس به او یاری نمی‌رساند و او در واقع به تنهایی در مسیرش قرار می‌گیرد.
بنگر آن غنچهٔ صاحب‌دل را
که به دلتنگی خود چون شادست
هوش مصنوعی: به آن جوانی که قلبی پر احساس دارد نگاه کن، او چگونه با وجود دلتنگی‌اش، احساس شادی می‌کند.
زانکه داند که بد و نیک جهان
همچو خرمنگه گل بر بادست
هوش مصنوعی: چون کسی می‌داند که خوب و بد این دنیا مانند گلی است که در دست باد قرار دارد، به اهمیت و ارزش این دنیا پی می‌برد.

حاشیه ها

1396/12/17 00:03
nabavar

باپوزش ، چند اشتباه نوشتاری و وزنی
غنچه تا روی به صحرا آورد
گرهی ا ر دل بگشادست ، شاید { گرهی از دل ما بگشادست} باشد
سرو در خدمت گل برپایست
بید در پای چنار افتادت{افتادست}
بندۀ سوسن مشکین نفم{ نفسم }
کوست کز بند جهان آزاداست
دل شکسته است بنفشه چه کند؟
سر ببیدارد زمان بنهادست { سر به بیداد }
سرو را هر چه ز اسباب خوشیست
سر بسر دست فراهم دادت{ دادست}
زنده باشید

1398/07/23 14:09
عین. ح

با سلام
به نظر می‌رسد مصراع پایانی هم باید «همچو خرمن‌گهِ گل بر بادست» باشد

1399/11/25 13:01
حمید حقانی

درود بر شما
با دوستی به نام حسین موافقم. نظم این شعر به هم خورده است. لطفاً این اشتباهات نوشتاری را درست کنید.
پاینده باشید...