شمارهٔ ۵۶
دوش با من نگار من آن کرد
که بصد سال عذر نتوان کرد
زلف بر بند خود بدستم داد
حلّ آن مشکلاتم آسان کرد
قصب از پیش ماه دور انداخت
آفتابی ز صبح تابان کرد
بشکر خنده چون دهان بگشاد
پسته را دل زرشک بریان کرد
لکشر حسن او ز بسیاری
هر کجا برگذشت ویران کرد
هر دلی را که نقش دید ز دور
بروی از غمزه تیر باران کرد
زلف پر بند را ز هم بگشاد
خاطر مشک از آن پریشان کرد
چشم جادوش ریش دلها را
نوش دار و زنیش پیکان کرد
یک جهان آرزوی گرسنه را
دهن او بهیچ مهمان کرد
عالمی جاودان کافر را
بحدیثی لبش مسلمان کرد
از سر لطف و از خداوندی
هر چه این بنده گفت فرمان کرد
بر خلاف طبیعت خویان
هر چه می خواستم همه آن کرد
ساعتی بود و پس بعزم شدن
قامت سرو را خرامان کرد
سرورا از شکوفه ساخت غلاف
ماه را شهر بند کتّان کرد
زیر یک چادر آن همه فتنه
من ندانم چگونه پنهان کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوش با من نگار من آن کرد
که بصد سال عذر نتوان کرد
هوش مصنوعی: دیشب معشوقم کاری کرد که هیچ عذر و بهانهای، حتی بعد از صد سال، نمیتواند آن را توجیه کند.
زلف بر بند خود بدستم داد
حلّ آن مشکلاتم آسان کرد
هوش مصنوعی: زلف آن معشوق بر دستان من افتاد و این کار به من کمک کرد تا مشکلاتم را به راحتی حل کنم.
قصب از پیش ماه دور انداخت
آفتابی ز صبح تابان کرد
هوش مصنوعی: قصب از دور ماه بلند شده و آفتاب را از صبح روشن به پیش کشیده است.
بشکر خنده چون دهان بگشاد
پسته را دل زرشک بریان کرد
هوش مصنوعی: زمانی که پسته دهانش را باز کرد و شکافش را نشان داد، مثل لبخندی که گشوده میشود، دل زرشک را به حالت شعف و شادی برانگیخت.
لکشر حسن او ز بسیاری
هر کجا برگذشت ویران کرد
هوش مصنوعی: لشکر زیبایی او به قدری زیاد است که هر جا که رد شود، آنجا را ویران میکند.
هر دلی را که نقش دید ز دور
بروی از غمزه تیر باران کرد
هوش مصنوعی: هر دلی که به چشمش نقشی زیبا میبیند، از دور مورد هدف تیر نگاه معشوق قرار میگیرد و از غم عشق آزار میبیند.
زلف پر بند را ز هم بگشاد
خاطر مشک از آن پریشان کرد
هوش مصنوعی: موهای زلف او را از هم باز کرد و بویی خوش از مشک به مشام رسید که حالت خلسه و پریشانی را به وجود آورد.
چشم جادوش ریش دلها را
نوش دار و زنیش پیکان کرد
هوش مصنوعی: چشم سحرآمیز او باعث تسکین دلها و التیام دردها میشود، و چنان پرنفوذ است که میتواند بر دلها تاثیرگذار باشد.
یک جهان آرزوی گرسنه را
دهن او بهیچ مهمان کرد
هوش مصنوعی: یک دنیا آرزوهای ناپخته و بینظم، به زبان او هیچگونه پذیرایی از مهمانان نکرد.
عالمی جاودان کافر را
بحدیثی لبش مسلمان کرد
هوش مصنوعی: یک عالم همیشه کافر، با گفتن یک حدیث به زبانش مسلمان شد.
از سر لطف و از خداوندی
هر چه این بنده گفت فرمان کرد
هوش مصنوعی: به خاطر مهربانی و از روی ارادت، هر چیزی که این بنده به زبان آورد، مورد قبول قرار گرفت و انجام شد.
بر خلاف طبیعت خویان
هر چه می خواستم همه آن کرد
هوش مصنوعی: به طور غیرمنتظره و برخلاف رفتارهای عادی و طبیعی دیگران، هر آنچه که من خواستم، او به انجام رساند.
ساعتی بود و پس بعزم شدن
قامت سرو را خرامان کرد
هوش مصنوعی: مدتی گذشت و سپس با اراده خود، قامت سرو را به آرامی و ناز به حرکت درآورد.
سرورا از شکوفه ساخت غلاف
ماه را شهر بند کتّان کرد
هوش مصنوعی: سرور از شکوفهها غلافی برای ماه درست کرد و شهر را با پارچههای کتان زینت بخشید.
زیر یک چادر آن همه فتنه
من ندانم چگونه پنهان کرد
هوش مصنوعی: زیر یک چادر، آن همه آشفتگی و مشکل را نمیدانم چگونه پنهان کرده است.