گنجور

شمارهٔ ۴۶

یار با ما وفا نخواهد کرد
با خودم آشنا نخواهد کرد
نکند رای من وگر کند او
بخت من خودرها نخواهد کرد
خوبی و بد خویی چو همزادند
او ز همشان جدا نخواهد کرد
حاجت ما بروی خرّم اوست
حاجت ما روا نخواهد کرد
عهد دارد که جز جفا نکند
تا نگویی وفا نخواهد کرد
با چنان زلف و روی کو دارد
بر غمش دل قفا نخواهد کرد
تنگ شکّر گرش چه هست فراخ
زان نصیبی مرا نخواهد مرد
جانم امد بلب ز غصّه و او
بوسی از خود جدا نخواهد کرد
تا نیارد غمش برویم روی
بر غم او قفا نخواهد کرد
در همه دور حسن خودکاری
از برای خدا نخواهد کرد
هست در دست من دعایی واو
رغبت اندر دعا نخواهد کرد
خود نداند که دولت خوبی
تا قیامت بقا نخواهد کرد
چارۀ زرکنم که جز زر، کس
چارۀ کار ما نخواهد کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار با ما وفا نخواهد کرد
با خودم آشنا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: دوست ما هرگز به ما وفادار نخواهد بود و هرگز نمی‌خواهد ما را با خود آشنا کند.
نکند رای من وگر کند او
بخت من خودرها نخواهد کرد
هوش مصنوعی: نکنه نظر من سبب بشه که او بخت من رو رها نکنه.
خوبی و بد خویی چو همزادند
او ز همشان جدا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: خوبی و بدی همیشه در کنار هم وجود دارند و هیچ‌کدام نمی‌توانند از دیگری جدا شوند.
حاجت ما بروی خرّم اوست
حاجت ما روا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: خواست ما در اوست، اما او هیچ‌گاه خواسته ما را برآورده نخواهد کرد.
عهد دارد که جز جفا نکند
تا نگویی وفا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: او پیمان بسته که تنها ستم کند تا تو نرنجی و نگویی به او وفا نخواهد کرد.
با چنان زلف و روی کو دارد
بر غمش دل قفا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: با زیبایی و جذابیتی که او دارد، هیچ‌کس دلش نمی‌تواند به درد و غم او بیاندیشد.
تنگ شکّر گرش چه هست فراخ
زان نصیبی مرا نخواهد مرد
هوش مصنوعی: اگرچه شکری که در تنگی است، ممکن است بسیار باشد، اما آنچه برای من مقدر شده، هرگز از دست نخواهد رفت.
جانم امد بلب ز غصّه و او
بوسی از خود جدا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: وجودم از غم و اندوه به لب مرز رسیده است، اما او هرگز نمی‌خواهد بوسه‌ای از خود دور کند.
تا نیارد غمش برویم روی
بر غم او قفا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: اگر غم او را فراموش نکنیم، او هم هرگز از ما روی بر نمی‌گرداند.
در همه دور حسن خودکاری
از برای خدا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: به هیچ وجه کسی به خاطر خدا دست به کاری نخواهد زد که در آن زیبایی و جذابیت او را ببیند.
هست در دست من دعایی واو
رغبت اندر دعا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: در دستان من دعایی وجود دارد، اما با علاقه‌ای که در دل دارم، به دعا کردن تمایلی ندارم.
خود نداند که دولت خوبی
تا قیامت بقا نخواهد کرد
هوش مصنوعی: آن شخص نمی‌داند که نعمت و خوشبختی تا همیشه پایدار نخواهد ماند.
چارۀ زرکنم که جز زر، کس
چارۀ کار ما نخواهد کرد
هوش مصنوعی: من به فکر چاره‌ای هستم که فقط طلا می‌تواند به ما کمک کند و هیچ کس دیگری قادر به حل مشکلات ما نیست.