گنجور

شمارهٔ ۴۱

رخت تاثیر آهی بر نتابد
غمت هر دستگاهی بر نتابد
چنان نازک رخی داری که از دور
بصد حیلت نگاهی برنتابد
رخت را برگ رویم نیست شاید
زلالی برگ کاهی بر نتابد
دلم خود مختصر جاییست بس تنگ
چنین انبه سپاهی بر نتابد
همی ترسم که ملک خوبی او
فغان داد خواهی بر نتابد
نمی ترسد رخت از نالة من
مکن کایینه اهی بر نتابد
رخت چون زین نهد بر اسب خوبی
عنان از هیچ شاهی بر نتابد
دل عاشق عتابی برنگیرد
سر نرگس کلاهی بر نتابد
مده جای خط اندر پهلوی زلف
رخی بیش از سیاهی بر نتابد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخت تاثیر آهی بر نتابد
غمت هر دستگاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: اگر تو را غمگین ببینم، هیچ چیزی نمی‌تواند تاثیر آن را از بین ببرد و هیچ دستگاهی نمی‌تواند آن را تحمل کند.
چنان نازک رخی داری که از دور
بصد حیلت نگاهی برنتابد
هوش مصنوعی: تو چهره‌ای بسیار زیبا و لطیف داری که حتی از فاصله دور هم با تمام جلوه‌ات نمی‌شود به راحتی نگاهی به تو انداخت.
رخت را برگ رویم نیست شاید
زلالی برگ کاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که نمی‌تواند از زرق و برق و زیبایی دنیای برونی دور شود. او می‌گوید که شاید زیبایی‌هایی که در طبیعت وجود دارد، مانند برگ کاهی، بر او تأثیر نگذارد و نتواند او را مجذوب کند. به عبارتی دیگر، آثاری که او را تحت تأثیر قرار می‌دهند، ممکن است به سادگی و زلالی آن برگ‌ها نباشند.
دلم خود مختصر جاییست بس تنگ
چنین انبه سپاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: دل من جای کوچکی دارد که نمی‌تواند فشار این سپاه بزرگ را تحمل کند.
همی ترسم که ملک خوبی او
فغان داد خواهی بر نتابد
هوش مصنوعی: من نگرانم که در مقابل درخواست کمک او، نتواند طاقت بیاورد و به ناچار فریاد بزند.
نمی ترسد رخت از نالة من
مکن کایینه اهی بر نتابد
هوش مصنوعی: بگو که از ناله من نترس، زیرا آهی که از دل برمی‌آید، طاقت شنیدنش را ندارد.
رخت چون زین نهد بر اسب خوبی
عنان از هیچ شاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی همچون زین بر اسب بگذارید، هیچ شاهی نمی‌تواند با او رقابت کند.
دل عاشق عتابی برنگیرد
سر نرگس کلاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: دل عاشق هرگز به کسی خرده نمی‌گیرد، همان‌طور که سر نرگس زیر کلاه نمی‌رود.
مده جای خط اندر پهلوی زلف
رخی بیش از سیاهی بر نتابد
هوش مصنوعی: خطی را در کنار زلف سیاه و زیبای او جایز ندان، چرا که بیشتر از سیاهی آن، نمی‌تواند نور و روشنایی بیافریند.